زندگی
این را بدان اگر تورفتی
اگر به در رقیب من نشستی
آخر دنیا که شود میایم سرای تو
آخر عمرم گر بود جان بدهم برای تو
بی تو نه زندگی دارم نه بنده گی
از وقتی تو رفتی فکر می کنم خداوند قهراست بامن
آخر گناه من است که او نبود ونیست زمن؟
گناه من چی بوده؟
تصویر اورا خدا بر دلم کشیده
مگر تصویر او را بی تقدیرش میتوان پاک کرد؟
قلبی که مال او شده می توان چاک کرد؟
دردم اگر بی صداست؟
اگر او که بی هواست؟
پروای او را نمی کنم
سودای بی وفای اورا نمی کنم
برایم این است مهم که یادش است زندگیم
خاطراتش آرامشم
من برای کسی که عاشق وی هستم زنگی می کنم
نه برای کسی که از روی نفسش برایم زندگی می کند.