دختری هم آغوش با غم ها

Posted on at


خداوند متعال زنده گی را با اعتماد بنا کرده است که بعضی از انسان ها دارای اعتماد بنفس زیاد بوده ومیتوانند به دیگران نیز اعتماد کنند اما دسته دیگر نیز وجود دارد که مشکلات دنیای شان وهمین قسم نزدیکان شان باعث شدند که اعتماد به خود ودیگران را از دست دهند.

میخواهم راجع به دختری بگویم که مشکلات زنده گی ودوستانش باعث شدند که اعتماد به خود و دیگران را از دست بدهد و هیچ وقت راجع به خود وزنده گی اش بادیگران صحبت نمیکند

شبنم دختر شانزده ساله است که تمام امید خود نسبت به زنده گی رااز دست داده است و همیشه درباره آنچه که در زنده گی اش اتفاق افتاده است می اندیشد وتنها سوال در ذهنش این است که چرابه دیگران اعتماد کرده است او دوست های زیادی داشت که از آن جمله یکی هم سیتا است او یک دختر شاد ومهربان است و همیشه با شبنم در مورد آن چه که در زنده گی اش اتفاق افتاده و می افتد صحبت می کند و شبنم با دل وجان به حرفهای آن گوش میدهد

وهمیشه راجع به آن چه که سیتا برایش میگوید فکرمیکند با خاطرات سیتا خنده میکند وباغم های که دیگران برایش دادند اشک میریزد زنده گی قسمی او را شکستانده است که حتی گاهی اوقات به خود نیز شک میکند                       خانواده اش تحصیل کرده هستند اما از نظر فکری یک کم مشکل دارند در زنده گی بیشتر وقت با کاکاهایش رنده گی کرده است وپدرش بیشتر وقت در مسافرت است

               در یکی از روزها که شبنم مصروف نوشتن یک معرفی در مورد خودش بود در همان لحظه سیتا آمد

گفت؛بگذار ببینم چه نوشتی شبنم؟شبنم که خیلی ترسیده بود با بسیار ورخطائی به سیتا گفت؟برو برو!این راجع به من است.

سیتا از این کار او بسیار ناراحت شد و برایش گفت؛پس من احمق بودم که تمام راز و نیازم را باتو میکردم واز اتاق بیرون شد.بعد از زفتن سیتا شبنم خیلی بالای خود قهر شد و گفت لعنت به من چه کردم ؟

دوباره آن معرفی را نزد سیتا برد وسیتا آن را نخواند وخیلی عصبانی شده بوداشتباهی به شبنم گفت تودوستم نه دشمنم هستی اگرنیستی پس چرانگذاشتی پیشت بمانم؟

شبنم با شنیدن این حرف احساس کرد که دنیا بر سرش خراب شده است چون از سیتا توقع شنیدن این حرف را نداشت قبول داشت که کار خوب نکرده اما حرف سیتا بدتر ازآنچه بود که شبنم گفت.

وقتی شبنم از مدرسه آمد بسیار گریه کرد وهمیشه در هر جاحرف سیتا به یادش می آمد در دنیا به هیچ کس اعتماد نداشت و نمیتوانست بعد ازآن اتفاق که برایش افتاده بود به کسی اعتماد کند.

{یلدا امینی}

 


 



About the author

yalda-amini

I am Yalda Hozhair Aminy and student of DCF(Digital citizen fund)

Subscribe 0
160