طلوع دوباره

Posted on at


 


بیا دست بده با من


قدمهایت را مشمار


اوج آن بلندی را عینک بزن


بیا تا به بلندای آن طلوع برسیم


بیا که تا وقت باران


در کوچه های چشمان همدیگر


خودمان را جاری و روان کنیم


بیا که میان آن غروب دریا ها


پرنده شویم، پر بزنیم، ترانه و پرواز شویم


سفر و همسفر


بیا تا در خلوت کوچه های شهر غریبی


عشق گمشده مان را جستجو کنیم


بیا تا سفر کنیم


مسافر شویم


همسفر بمانیم



             


بیا تا از همدیگر تولدی دوباره یافته


ومیان بقچه تردید بودن ها و رفتن ها


من و تو ما شویم


 



About the author

160