پدرم....!!!!

Posted on at


بازهم شروع میکنم با یاد خدا ,  خدایی که برایم فهماند تنها نیست


خدایی که تنها ماند اما مارا تنها نگذاشت


و دروازه هایش را باز نمود پدرم را به درگاهش خاست


بعد آن روز فکر میکردم  دیگر هیچ امیدی برایم نمانده


پدرم همه زندگیم بود,همه امیدم


پدری که شبها با آوای لالایی اش نوازشم میداد تا خوابم ببرد , و معنی بودن و ماندن را برایم فهماند


کلمه پدر مهربانتر از آنست که بخواهم به چند کلمه بنویسم


وقتی طرف مادرم می بینم زخم هایم تازه تر میشود


مادرکم


دیگر او نبود , همه امیدش را از دست داده بود , با رفتن پدرم انگار او نیز رفته بود


شبها به امید فردایی بهتر میخوابیدیم , اما نمیدانم چرا هنوز هم دیروز  بهتر بود


هیچگاه قدر پدرم را ندانستم چون هیچگاه دوریش را حس نکرده بودم


 حالا فهمیدم 


برای جبران اشتباهاتم دیگر هیچ راهی جزء دعا نبود


حالا سالهاست که از آن روزها  گذشته


خداوند چندی بعد مادرم را نیز به درگاهش خواست


شاید زندگی چیزی را که میخواهیم ازما بگیرد , اما یادش را هرگز


یاد پدرم امیده زندگیم بود , و رفتارش طریق زندگی




About the author

MahjubaHerawiSchool

Mahjube Herawi School is located in the third district of Herat Province on Mokhaberat Street. It was named after a famous woman poet Mahjube Herawi (Mahjube Herawi’s real name was Bibi Safora and she was one of the famous Farsi pouter of Badqhis –Afghanistan. Mahjube has about 5,000 poems about…

Subscribe 0
160