مصاحبه با نازش متعلم صنف دوازدهم لیسه عالی آمنه فدوی

Posted on at


من نازش دختریم زاده پاکستان اما دختری افغانی که در سال 1376 درسرزمین غربت و مهاجرت دیده به جهان گشودم, زندگی ام توأم با خطره های شیرین و رنگین کودکانه بود, هرچند من کودک بودم و نمیدانستم فامیلم در رنج و غم مهاجرت و دوری از وطن به دلیل جنگ های داخلی کشور عزیزمان به سر می بردند.فکرهای من کودکانه بود اما افکار فامیلم پراکنده ولی با روی لبخند زده و پیشانی گشاده بر من مینگریستند. آوان کودکی ام در پاکستان چهار سال گذشت و من صنف اول را در آنجا با موفقیت به پشت سر گذشتاندم


.


بعد از گذشت رخصتی های صنف اول هنگامی که می خواستم وارد صنف دوم شوم , خبری از افغانستان رسید که گویا وطن از گیر و دارها رهایی یافته و باید به وطن باز گردیم.همان بود که فامیلم با خوشحالی و سرفراز آمادگی بازگشت به وطن را می گرفتند و من کودکانه سرشار بازی های خود بودم. ما بلاخره روانه شدیم و در بین راه می شنیدم که میگویند طالبان از هر سو حمله ور شدند, ولی نمیدانستم طالبان کیست؟ آیا انسان هستند و آیا آدم خوار؟


صدای بم, تیرو تفنگ از هر سویی شنیده میشد.اما با تیر شدن از آن مناطق چشمانم را که از ترس بسته بودم دوباره دیدگانم را باز کردم, دیگر صدایی به گوش نمیرسید, حالا راهی تا رسیدن به وطن چیزی نمانده بود . مادرم آری مادر مهربانم مرا با صمیمت تمام به آغوشش کشید و با بوسه هایش به گونه هایم صمیمت یک مادر را برایم می آموزاند.دیری نگذشت به جای بودوباش مان در خاک آبا اجدادی مان رسیدیم


.


اوقات را در خاک وطن با خوشی های بسیار به سرمی گذراندیم و هر روز از هوای گوارا و دل انگیز وطن چشم باز می کردیم.


بلاخره وقت رفتن مکتب رسید و با اسرار های زیاد از پنج سالگی روانه مکتب شدم, و هر سال را با موفقیت به پایان رسانیدمتا سرانجام به صنف دوازدهم رسیدم .


حال من دختری 16 ساله و متعلم صنف دوازدهم لیسه عالی آمنه فدوی در شهر کابل زیبا هستم.


حال دیگر خوب میدانم من کیم! و برای چه زندگی میکنم! برای چه به دنیا آمدم ! جال من دیگر نام وطن را با معنی زیبای آن درک میکنم. و هر چه در توانم باشد را برای خود و وطنم انجام میدهم.


زندگی مجموعه خاطرات است, زندگی خود عشق است که انسان های زاده عشقو محبت هستند. و زیباترین خاطره زندگی من برگشت به افغانستانم و عشق و محبتم به هم وطنانم است.من همیشه در تلاش و کوشش هستم تا ثمر کوشش هایم برایم یک عمر شادمانی و آرامش نصیب شود که همانا تلاش من؛ آموختن و آموختاندن است.میخواهم در رشته ای تحصیل کنم که باعث پیشرفت وطنم شود. من منحیث یک دختر جوان که با خراسان دیروز و افغانستان امروز آشنا شدم و میدانم چگونه مظهر خدمت شوم و یک افغانی باشم


.


بزرگترین هدف زندگیم رسیدن به قله ای است که زندگی را به سوی خوشبختی و شادکامی وصل میسازد.


من دختری هستم که روح و روانم با اشعار گره خورده و شعر هایی مطابق حال و روانم می نویسم و هدفم به تکامل رسیدن این استعداد خدایی است. بیشتر از درد بانوان افغانی مینویسم و فریاد هایشا را در اشعارم جای داده ام تا باشد این فریاد ها به گوش هایی برسد که یک عمر این فریاد ها را نشنیدند.


اما....من امروز استعداد های فراوانی در بانوان افغان می بینم که در عرصه های مختلف رشد کردند و شرایط ها تا حدی برایشان مساعد است و من از این فرصت می خواهم استفاده اعظمی ببرم و در این راستا خانواده ام گام به گام مرا همراهی میکنند, و سپاس خدای متعال را.....


من از دولتم .... دولت افغانستان که مرا در خود جای داده است و مارا افغانی تبار ساخته است اینست که صلح پایدار و امنیت و رشد استعداد ها و رساندن همه اقشار جامعه به خواست هایشان است



در اخیر از وامن انکس تشکر و اظهار خرسندی میکنم که برای نسل جوان و تازه کار این امکان را فراهم میکند تا استعداد های خود را دریافته همواره از آن استفاده کنند.


وامن انکس



About the author

womensannex-kabul

Women's Annex Kabul is a blogging and film platform that empowers the women and children of Central Asia with a "pay for content" model where bloggers and filmmakers get paid based on their Buzz (performance) Score. Monthly payouts on Women's Annex can range from as little as $5 per month…

Subscribe 0
160