زنان و رانندگی در افغانستان

Posted on at


در شلوغی امروز جامعه و کمبود وقتی که همگی با آن مواجه اند ، رانندگی به یکی از مسایل مهم و حیاطی در جامعه تبدیل شده است.


در اکثر جوامع  این روزها رانندگی توسط زنان امری عادی است و اگر در خیابان زنی را پشت اشترینگ موتر ببینند تعجب نخواهند کرد. شاید حتی زنان بتوانند به عنوان راننده سرویس یا دیگر وسایل نقلیه عمومی در جامعه فعالیت کنند. و بدون هیچ ترس و یا شنیدن متلک از دیگر افراد با موتر خود به گردش یا سرکار بروند.


از آنجاییکه شهر من یک شهر سنتی با افکار سنتی است ، رانندگی زنان هنوز هم امری غیر عادی و در اکثر مواقع غیرضروری و نادرست به حساب میآید.



در شهر من زنان معمولا برای رفت آمد وابسته به مردان هستند. عده ای برای امنیت بیشتر از وسایل نقلیه شخصی و عده ای هم از سرویس های نقلیه شهری استفاده میکنند. امنیت در جامعه من امری مهم است و اکثرا زنان به دلیل تنها بودن، ترس از رفت وآمد در شب، ترس از  روبرو شدن با آدم های بیکار و شنیدن حرف های ناپسند،سخت گیری و محدودیت های خانوادگی ،همراه داشتن اطفال  همیشه برای رفت و آمد وابسته به مردان هستند.


فعلا در هرات سه یا چهار کورس برای آموزش رانندگی زنان وجود دارد .البته شاگردان زیادی در این کورس ها آموزش میبینند ولی زنان کمی هستند که شجاعت رانندگی در شهری چون هرات  که سالهاست ترافیک آن  فقط توسط مردان استفاده میشده را داشته باشند.


چند وقت قبل به این فکر افتادم که رانندگی یاد بگیرم و از این به بعد برای رفت و آمدها و انجام کارهایم از وسیله شخصی خودم استفاده کنم. برای همین در یکی از کورس های رانندگی ثبت نام کردم.


 بعد از طی کردن دوره تیوری این کورس  وارد مرحله عملی شدم.



فکر میکنم خاطرات اولین جلسه ای که همراه موتر صنف و استاد داخل شهر رفتم را به زودی فراموش نخواهم کرد.


دیدن راننده هایی که هیچ کدام به قوانین راهنمایی عمل نمیکنند و قوانین خودشان را برای رانندگی دارند، دیدن پیاده هایی که بی تفاوت به چراغ و یا موترها از سرک تیر میشوند کمی شوکه کننده بود.



شنیدن متلک ها و حرف هایی که از مردم پیاده و راننده ها میشنیدم که "تو هیچ وقت یاد نمیگیری! " یا "بهتر است وقتت را در آشپزخانه مصرف کنی و جایی که باید باشی !!!" و..... متاثر کننده و البته مضحک بود.


پس از تمام شعارها که در کشور من دموکراسی است و حقوق زنان برابر با مردان است، وقتی به عنوان یک زن خواسته باشی در جامعه فعالیتی را انجام بدهی که پیش از این مخصوص مردان بوده واقعا تفاوت و نابرابری را حس میکنی!


اما گاهی مخالفت ها باعث ایجاد انگیزه قویتر میشود و این اتفاق برای من هم افتاد! بعد از چند جلسه تمرین برای گذراندن امتحان به محل امتحان که جایی در بیرون شهر است (شیدایی) رفتم.



در شهر من برای گرفتن لسنس رانندگی باید موتر را به شکل لورس از یک دبل گولایی بیرون کنی . شنیده بودم که در امتحان به خانم ها خیلی سخت نمیگیرند چون مدت زیادی نیست که با موتر سرو کار دارند و رانندگی میکنند.و به سادگی به آنها لسنس میدهند! من هم که زیاد تمرین نداشتم با خیال راحت روز امتحان حاضر شدم.


البته موفق نشدم که موتر را از گولایی دوم به شکل درست بیرون کنم ولی طبق حرف هایی که شنیده بودم فکر میکردم که لسنسم را گرفتم.


وقتی آمر ترافیک گفت که ناکام شدی با تعچب گفتم ولی برای زنان که سخت گیری وجود ندارد!! او با تعجب گفت زنان هم قرار است در همین شهر مانند مردان رانندگی کنند. همیشه میگویید زنان با مردان برابرند پس  قانون هم باید  برای هردو یکسان باشد!!!


با اینکه از امتحان ناکام شدم و باید دوباره امتحان بدم ولی خوشحال بودم از اینکه حداقل یکجا در این شهر با زنان مانند مردان رفتار میکنند!!!!


کشور من زنان شجاع زیادی دارد که با وجود تمام نابرابری های اجتماعی و مشکلات به خاطر بهبود وضعیت مبارزه کردند. زنانی که  تسلیم سرنوشت نشده و با شخصیت مقاوم و مبارز خود سرنوشت را تغییر داده و تاریخ ساز شدند.


سرنوشت چنین زنانی باعث میشود تا همیشه فقط نشسته و  تماشاگر اتفاقات نباشیم و برای بهتر ساختن وضعیتمان تلاش کنیم.


به نظرمن زنانی که این روزها در شهر من رانندگی میکنند جز شجاعترین زنان در کشورم هستند.



About the author

somaiya-behroozian

I am a computer engineer and have several years experience of working and teaching in this area in Herat-Afghanistan.
I am also interested in social activities and fine art and sometimes work in this fields too.
I published several text and painting books for children of my country.

Subscribe 0
160