آن خانه قشنگ است، ولی خانه من نیست!

Posted on at



با یک قاچاقبر گپ زدیم قرار است آخر هفته حرکت کنیم. شما چرا اینجا می مانید؟ حتما منتظرید تا اتفاقی برایتان بیافتد؟ حیف آدم نکرده که در این مملکت عمرش را تلف کند؟ زندگی آن بیرون است و ....


حرفهایی است که این روزها زیاد میشنوم. خیلی از کسانی که میشناسم در حال فروش اموالشان هستند تا یا به شکل قانونی یا غیر قانونی از افغانستان خارج شوند. نمیدانم اگر قرار باشد همه به همین شکل جمع کنند و بروند آخر عاقبت ما چه میشود؟


شوهرم می پرسد: اگر دوست داری ما هم به یک سمتی برویم؟


جالب است که خارجی ها می آیند و داخلی ها میروند!


وحشت دوهزارو چهارده مردم را نگران ساخته. یک وقتی همه منتظر بودند تا سال دوهزارو دوازده قیامت شود و همه از ترس سکته زده بودند. اما این روزها افغانها منتظر قیامت در دوهزارو چهارده هستند.


ترس از به هم ریختن اوضاع امنیتی و کساد شدن کار و بار در نبودن خارجی ها همه را به فکر رفتن انداخته است. نمیدانم در نبود خارجی ها ما قادر به زندگی نخواهیم بود؟ کسی به فکر ماندن و ساختن نیست. شاید هم آنها حق دارند، نمیدانم!



من بیشتر سالهای عمرم را در مهاجرت گذراندم و خوب میدانم هیچ ملتی یک مهاجر را به چشم یک خودی نمیبیند.


فکر میکنم با اینکه زندگی در کشورهای خارجی خیلی راحت تر و بی جنجال تر از اینجاست. اما من کشورم را با همه خرابی ها، سختی ها و مشکلاتش بیشتر از هر جای دیگری در دنیا دوست دارم.



امیدوارم پیش بینی های مردم اینبار هم مثل سال دوهزارودوازده اشتباه باشد. چند سالی است که حس وطن داشتن را دارم، دوست ندارم دوباره آن را از دست بدهم...


دوباره می پرسد.


جواب می دهم : آن خانه قشنگ است،ولی خانه من نیست!




About the author

somaiya-behroozian

I am a computer engineer and have several years experience of working and teaching in this area in Herat-Afghanistan.
I am also interested in social activities and fine art and sometimes work in this fields too.
I published several text and painting books for children of my country.

Subscribe 0
160