"هیچکس " و فاشیسم ایرانی/ شرحی بر ترانه ی "نژادپرستانه" از هیچکس

Posted on at


حتمن شما هم این ترانه ی "هیچکس" را دیده و شنیده  اید و شاید فحش های رکیک نثار او کرده اید


هایپر لینک های فلم انکس کار نمی کنند. به همین دلیل باید لینک را کپی کنید و در آدرس بار پست نمایید:


://www.youtube.com/watch?v=lCwB4jgOaCM


 


اما آیا قبل از فحاشی سوال های لازم را از خود کرده ایم؟ سوال های از این دست:


 -هنرخیابان چی ست؟


-موسیقی مردمی واقعی کدام است؟


نسبت موسیقی و میهن پرستی وملت پرستی چگونه است؟


و...


و آیا قبل از این که فحش بدهید سعی کردید آلترناتیو هم مطرح کنید؟


هنر چی کار کرده می تواند؟


کارنامه ی کسانی چون هیچکس با این پرسش آغاز می شود.پرسشی که وجه کارکردگرایی هنر را پر رنگ تر می کند. هنرمندی که با این پرسش آغاز می کند، از همان ابتدا قید خیلی از دغدغه های لوکس وبورژوازی را زده است. دغدغه های همچون شهرت، امرار معاش،جاودانگی اثرش وترس از  در معرض ملامت و هجوم قرار گرفتن


 



همیشه ظاهر مسایل خیلی ساده به نظر می رسد. بنظر من اما این ترانه ی "هیچکس" همانقدر که می تواند کارنامه ی هنری اش را صدمه بزند و چهره ای ناهنرمند وفاشیست از او نشان دهد، به همان میزان هم می تواند بحث برانگیز باشد. 


مسله ی اول ناسیونالیزم است که الزامن نباید آن را با فاشیسم اشتباه گرفت. فراموش نکنید، جایش باشد،ما بیشتر از تمام ملل دیگر این مقوله ی ناسیونالیزم را چنان چکش ساخته و بر فرق دیگر ملت ها می کوبیم که نیست و نابود شان کند. هرچند نوع ناسیونالیزم اینجایی خیلی متفاوت است با چیزی که در ایران وجود دارد.


مثلن موضع ما در برابر کارگران پاکستانی که همین حالا در اینجا مشغول به کار هستند به مراتب بدتر ازاین چیزی ست که "هیچکس" در این آهنگش در مورد آن صحبت می کند. این غیر ستیزی ما هرچند آدرس دقیق اش ناسیونالیزم به ان معنی که هیچکس مطرح می کند نیست. اما مثال خوبی ست  بر این مدعا.


اما نوعی از حب وطن و حب مردم در جغرافیای خاص نزد اکثر ملل دنیا وجود دارد که به تناسب سطح سواد و بینش پالایش یافته یا خصمانه است.


هیچکس، به عنوان هنرمند خیابان و کوچه، بیشتر از همه بیکاری و فقر و اختلاف طبقاتی را در جامعه ایران می بیند و وظیفه اش می داند که در مورد آن حرف بزند. آنطوری که می بیند، انطوری که لمس می کند، با همان کلماتی که در خیابان اتفاق می افتد.اما با زبانی حرف می زند که توده در مورد آن حرف می زند. اینجا باید بین دونوع رءالیسم خط کشی کنیم. نوع اول: رءالیسم به عنوان تقلید از واقعیت و بازنمایش آن و دوم رءالیسم به معنی واقعگرایی(یعنی کشف روابط پنهان واقعیت و روند ها) "هیچکس" در این مورد ناتوان است. او یادداشتی سطحی از انچه شنیده و دیده است را بدون فکر و پیدا کردن روابط پنهان و مکاشفه، تبدیل به شعر و آهنگ می کند. به همین دلیل لحن و محتوا وموضع گیری اش شبیه موضع رژیم ایران و آخوندهای می شود که این ناسیونالیزم شبه مذهبی تازه در ایران، محصول نوع دیکتاتوری است که راه انداخته اند.


دوست ایرانی دارم که می گوید مرض دیکتاتوری تمام روان های مردم ایران را فراگرفته. در ون مغز هرکدام از ما یک دیکتاتور کوچک وجود دارد که وادارمان می کند قضاوت کنیم و حکم صادر کنیم


"هیچکس" چند اتفاق صفحات حوادث روزنامه ها را مبنای ساختن این آهنگ قرار داده است. تیتر های خبری ای که اغراق شده اند و توسط رژیم به طور سازماندهی شده و برای تحریک افکار عمومی علیه افغانستانی ها طراحی شده و نشر می شوند. "هیچکس" اما توانایی دیدن خیلی از روابط پنهان واقعیت را ندارد. او دیده نمی تواند که بخش اعظم تهران جدید بوسیله ی عرق ریزی همین افغانستانی ها ساخته شده اندف با مزدی کم و بدون امنیت. او نمی بیند که همین افغانستانی ها بیشتر از 30 سال است در بدترین شرایط ممکن ، زیر فشار رژیمی سفاک و ظالم، بدون داشتن کوچکترین حقوق انسانی زنده گی کرده اند و حتا به عنوان سرباز و برای دفاع از ایرن راهی جبهه ها شدند.


او خیلی از واقعیت ها را نمی بیند و هم سوادش در آن سطحی نیست که هنرش را به رءالیسم واقعی مبدل کند.اوفقط بخش هایی از واقعیت را کشف می کند. مانند آن ترانه ی درخشان در مورد "تهران" ( اینجا شهریه که هرچی توش می بین باعث تحریکه) اما اینجا و در این ترانه، سطح هنر و درکش فاش می شود.


 


این حرف ها را اینجا نوشتم هم برای مخاطب عام و هم برای محاطبینی خاص. دوستانی که در حوزه موسیقی رپ و هیپاپ کار می کنند. این ترانه باید توسط رپر های ما جواب داده شود. باید رءالیسم واقعی را به "هیچکس" و همه ی آنانی که ندانسته به دام فاشیسم و ناسیونالیزم می افتند نشان دهید.


 



About the author

MasoudHasanzada

اززنده گی نامه های فرمال و سر راست متنفرم. به همین دلیل چنین می نویسم: مسعود حسن زاده ای که حالا و اینجا می بینید در کابل زنده گی می کند،شاعر و منتقد ادبی ست و رهبر نخستین گروه راک و بلوز افغانستان(مورچه ها) ست. روزگارش از راه روزنامه نگاری…

Subscribe 0
160