خبر کاندیداتوری عبدالربرسول سیاف برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1393 باعث شده است که صفبندی نیروهای سیاسی افغانستان بار دیگر مورد تجدید نظر قرار گیرد. سیاف از پایگاه اجتماعی خاصی در میان اقوام و اقشار مختلف جامعهی افغانی برخوردار نیست. او یکی از رهبران جهادی بوده و شهرت او بیشتر به دلیل نقشی است که در دوران جنگهای کابل بازی کرد. مهارت او در استفاده از احادیث و روایات مذهبی نیز عامل عمدهای در تقویت نفوذ و کارکرد او در نظامهای سیاسی مختلف است.
خبر کاندیداتوری سیاف به طور رسمی از زبان خود او مطرح نشده است. شایعات تأییدناشده حاکی از آن است که وی کاندیدای مورد حمایت کرزی است. اما دلیل خاصی وجود ندارد که کرزی، سیاف را کاندیدای مطلوب خود بداند. کرزی نیاز دارد کاندیدای مورد حمایتش برندهی قطعی انتخابات باشد که این امر به جلب آرای مردم افغانستان منوط است. وی همچنین نیاز دارد که کاندیدای مورد حمایتش بعد از پیروزی موافقت ایالات متحدهی امریکا و سایر قدرتهای بینالمللی را جلب کند. سیاف نه دارای محبوبیت ملی است و نه از وجههای مقبول در عرصهی بینالمللی برخوردار است. به همین دلیل، سیاف اولاً پیروزی در انتخابات را ضمانت نمیتواند؛ و ثانیاً در صورت پیروزی، موافقت افکار عامهی بینالمللی را تأمین نخواهد کرد. بنابراین، کرزی با محاسبات دقیق سیاسیای که به منظور حفظ جان و مال و آبرویش دارد، چه دلیلی خواهد داشت تا از همچون کاندیدایی حمایت کند؟
به نظر میرسد خود سیاف نیز موقعیت خود را درک میکند. وی در قدم اول تلاش خواهد کرد تا مهرهی بانفوذی در ارگ باشد تا اینکه در موقف نیرویی مخالف در حاشیهی حکومت زندگی کند. این خواست سیاف تنها وقتی با مانع روبهرو خواهد شد که حکومتی متعهد به ارزشهای مدنی و دموکراتیک روی کار بیاید و منافع و خواستههای مردم را بر رضایت جنگسالاران و قدرتمندان سنتی ترجیح دهد.
اگر امیدواری سیاف از ایفای نقشی موثر در ارگ کاهش یابد، وی از کاندیداتوریاش به عنوان میدان جنگ مذهبی برای ایجاد فشار سیاسی استفاده خواهد کرد. در این صورت، حربهی سیاف در کارزار انتخاباتیاش تکفیر رقیبان و ایجاد حساسیتهای مذهبی خواهد بود. وی تلاش خواهد کرد با تشدید جنگ مذهبی، تمام نیروهای سنتی را به اطراف خود جمع کرده و خود را مدافع و منادی ارزشهای مذهبی و جهادی اعلام نماید.
بنابراین، مانعشدن سیاف از ورود در عرصهی انتخابات مستلزم باجدادن و امتیازدادن به او در حاکمیت آینده است و رد کردن او مستلزم پذیرایی از خطر ورود در جنگ مذهبی. کاندیداهای ملی و دموکرات چگونگی تعامل با سیاف را نیز یکی از چالشهای عمده در جریان کمپاینهای انتخاباتی خود تلقی خواهند کرد. بازکردن دروازهی باجدهی به سیاف به معنای تداوم رویکرد باجدهی به همهی اربابان مافیایی دخیل در نظام کنونی است. این یعنی تداوم فساد و ناکارگی حکومت و دهنکجی به تمام تعهدات بینالمللی افغانستان و قطع امید از مساعدتهایی که در کنفرانسهای شیکاگو و توکیو صورت گرفته است. در جانب مقابل، ایستادگی در برابر سیاف و سایر اربابان مافیایی دخیل در نظام کنونی ضرورت طرحی را به میان میآورد که از میدان دادن به جنگ مذهبی و تجهیزکردن قشر مافیایی سنتی جلوگیری کند.