شب هنگام ، آرامش در نیمه ی تنهایی

Posted on at


دوباره شب شد همانند شبهای دیگر .


در سکوت شب و در نیمه های تنهایی نوایی ست که با تو بودن را می طلبد


.


در حال گوش دادن به یک موسیقی فرانسوی هستم خیلی زیبا و آرامش بخش می خونه .


امشب آنقدر تنها نیستم ، چون گاه گاهی تو را در تنهایی خود میابم ، گاهی خاطراتی را که با تو دارم مرور می کنم ، گاهی فعالیت مشترکی که با هم داشتیم به تنهایی انجام می دهم .و گاهی هم لبخند می زنم به خاطر شیطنت های گذشته ات


گاهی غمگین می شوم به خاطر بی مهری ها و کم لطفی های که در این اواخر داشتی


گاهی اشک در چشمانم حلقه می زند به خاطر اشتباهاتی که کرده بودم و تو را رنجاندم و گاهی بسیار .


گاهی آهی می کشم به خاطر عشق هایی که می توانستم با هوشمندی به تو تقدیم کنم اما نشد .


گاه عجیب و از انتهای وجود دوباره دوستت می دارم


نمی دونم که الان این را می نویسم کجا هستی و چه می کنی آیا بد بختی یا بخت با تو یار هست


تنها چیزی که می دونم اینه که همه چیز تموم شده .


و دیگر آغازی نیست چون همه چیز به آخر رسیده آخر آخر .


فراموشت می کنم


 



About the author

160