تباهی تفکر ـ پس مانده های زندگی

Posted on at



تباهی تفکر ـ پس مانده های زندگی


انسان در میان دود به دنبال باقی مانده زندگی اش میگردد و اتش که نمادی از خشم است همه چی را ویران و پس مانده ان دودهایی هست برروی دیوارها ِ انسان در میان خرابه ها و دودها به دنبال کوچکترین اثار از زندگی گذشته اش میگردد.
دود نمادی از تاریکی است و زندگی نیم سوخته مثل سایه های کوتاه و جویده شده میان دندان های هیولایی به نام خشم .
انسان در میان دود به دنبال یک توهم قشنگ و خاطره های از بین رفته میگردد تا زندگی گذشته اش را در ان واکاوی کند .
نمایشگاه اثار امین تاشه در دقیقه نود به قول خودش تشکیل میشود و اثاری که در سه شب تولید شده به نمایش در می اید .
با دیدن اولین تابلو ادم احساس میکند که در میان یک ساختمان بزرگ سوخته قرار گرفته است و به دنبال بقایای نیم سوخته زندگی اش میگردد . فضای سیاه و خاکستری تابلوها و استفاده از اناتومی انسان و حیوان این حس را بیشتر میکند .
زندگی انسان در امیخته با حیوانات در طی قرن ها ادامه داشته است و دارد .
از تابلوی اولی دل میکنی و به تابلوی دومی چشم میدوزی که بیشتر تو را به پیش ببرد و گوشه هایی از زندگی سوخته را نمایان کند . در تابلوی بعدی باز با همان فضا روبه روی میشود و باز به سراغ تابلوی سوم میروی .
در تابلوی سوم باز تکرار همان حرکت را میبینی . کار با دود درنقاشی تو را یاد استفاده از سایه در تاتر می اندازد . سایه ها همیشه فضای وهم وخیال را به وجود می اود و در فضای وهم و خیال انسان بدون مرز به لایه های درونی ذهن خود میرود و سفر با سایه ها انسان را از چهارچوب زندگی رها میکند و به یک سفر خیال انگیز و متوهم برای کشف ناشناخته ها میبرد .
در تابلوهای بعدی باز همان فضا به صورت کپی تکرار میشود و تو را به تجربه دیگری نمیبرد . تعداد زیاد تابلوها با فضای یک سان ذهن را خسته میکند و از تابلوهای بعدی دلت میخواهد به صورت سر سری گذر کنی و بگذری .
تاشه میگوید که کارها را در سه شب انجام داده است و دلیل ضعف کار خود را با این حرف میپوشاند . این که یک هنرمند میخواهد دلیل برای توجیح خود داشته باشد اصلا قابل قبول نیست . درست است که تاشه در سه شب یا یکی دوهفته این کارها را تولید کرده است اما سابقه چند ساله در پشت تمام کارهای هنرمند است که ذهنش با ان درگیر بوده است و در یک لحظه متولد میشود .
در تابلو ها به چیزی بر میخوری که همان اول به ذوقت میخورد و ان هم دیدگاه انتقادی تاشه ها نسبت به دین دارند .
در کارهای انها در نمایشگاه داکومنتا که حذف شد انها مستقیم به دین انتقاد کرده بودند و این بار هم انها نگاه انتقادی مستقیم نسبت به دین داشتن که با زیرکی کار کرده بود که کمتر تماشاگر متوجه ان میشد .
این نوع دیدگاه انتقادی نسبت به دین از تاشه ها همیشه دیده شده و دیده خواهد شد . تاشه ها با رشد هنر در پاکستان اشنایی خوبی دارند و استفاده از تکنیک ها و کارهای نسبتا کپی از اثار هنرمندان پاکستانی خود را در افغانستان معرفی کرده اند و کمتر کسی میتواند این را متوجه شود .
کاش تاشه ها با درک بیشتری نسبت به دین و جامعه افغانی دست به تولید اثار هنری بزنن تا ماندگاری اثارشان بیشتر از حاشیه های اثارشان شود .
این سرو صداهای حاشیه ای فقط به حذف بیشتر انها در عرصه هنر کمک میکند تا ماندگای انها.....


زندگی صفر درجه
کاوه ایریک



About the author

mohammadhasani

Kaveh Ayreek
Filmmaker and theater director living in Kabul

Subscribe 0
160