کتابها و فیلمها به زندگی رنگ و معنا می دهند و گاهی آنقدر اثر یک فیلم یا کتاب عمیق است که ممکن است زندگیت را هم جهت بدهد. شخصیت های فیلمها گاهی بیشتر از آدمهای واقعی دوست داشتنی و یا نفرت انگیزند. کتابها و فیلمهایی که دوستشان داریم در واقع گنج های معنوی فردی مان هستند!
اما من دسته سومی را هم اضافه میکنم. دسته سومی که نسل قبل از ما تجربه اش را نداشتند و نسل بعد از ما هم شاید به شکلی که ما تجربه کردیم، تجربه نکنند.
وبلاگ ها! نه مثل داستان ها وفیلمها داستان های تخیلی را روایت میکنند و نه مثل آنها شخصیتهای مجازی دارند. پشت وبلاگ ها آدمهای زنده ای هستند که از تجربه ها، ترس ها، امیدها و آرزوهایشان می نویسند و چه بسا همسایه کناری ما باشند وما در دنیای واقعی نشناسیمشان، اما در دنیای مجازی زندگی مان را با تجربه هایشان پر بارتر کنند. تجربه هایی که ممکن است ما هم در آن شریک باشیم. تجربه های ناب و مطابق با زمان حال! نه به گذشتته و نه به آینده! آنها روایت کننده "اکنون" اند!
من قرار است وبلاگ های دوست داشتنی ام و طبعا جایشان را که جای گنج! است برایتان فاش کنم. شاید به اندازه من از خواندنشان لذت ببرید وشاید به نظرتان جالب نرسد.
اولین وبلاگ ، وبلاگ لونا شاد است. لونا شاد دختر جوان و زیبای ایرانی ست که مدتی در صدای امریکا کار می کرد والان به سرطان مبتلاست. او تجربه هایش را در وبلاگش با ما شریک می کند و تجربه های یک دختر شرقی مهاجر که متاسفانه سرطان دارد.
به نظرم لونا برخودش با بیماری اش، با آدمهای اطرافش و با پدیده های زندگیش متفاوت است و فکر می کنم تجربه هایش می تواند برای انسان همیشه مهاجر شرقی قرن بیست ویکم مفید باشد و شاید برای مردهای شرقی که کمتر با روح زنانه برخورد از نزدیک داشته اند، آموزنده هم باشد. تا بیشتر جنس مخالفشان را بشناسند و از پیش داوری بپرهیزند!
http://lunashadzi.wordpress.com/
