هیاهوی فوتبال در این اواخر

Posted on at


 


 


فوتبال که در این اواخر رنگ و جلایش را بیش از حد در افغانستان جلوه دار نموده، وبسیار با آغوش باز و با آه سرد دلنشین همه پیر جوان طفل، زن و مرد افغانستان شده و از دل مورد قبول دل قرار گرفته است.


در واقعیت باید عرض بدارم فوتبال که در افغانستان امروز سر زبانها و روی دلها شده، شاید در هیچ کشور که در چنین وضعیت قرار داشته باشد مورد قبول نبوده باشد.


امروز که افغانستان شاهد بر گزاری مسابقات فوتبال شده ، خود گواه آن است که مردم افغانستان واقعیت صلح را خواسته و خواهان صلح هستند، این که تمام طفل و جوانان افغانستان از همه مشخصات پلییران جهان میدانند خود هم آغوشی ما را با فوتبال نشان میدهد، و شاید روزی توسط این بازی جهانی، بیرق ما در تمام جهان به اهتزاز خواهد آمد.


اما چیزی که همه را یک زبان و هم دل نشان داد البته در هفته ی اخیر همانا فوتبال شیر بچه های افغانستان بود که به مثل شیر شکارش را تعقیب نموده و خود را به هدف رساندند، جاه دارد قلباً همۀ شانرا ببوسیم و آفرین گوییم.


خوب میخواهم بگویم هر زمانی که زمان مسابقات فوتبال افغانستان با کشور دیگری اعلان میشد، من بی صبرانه هر لحظ را میشمردم و وقتی شاهد فوتبال می شدم  فقط تمام حواسم را جمع نموده و او را از قلب میدیدم البته من این را به خاطر یاد آور شدم چون احساس که من نسبت به فوتبال دارم به مراتب کمتر از احساس دوستانم بوده و شاید حالت آنها را هیچ بیان نتوانم، اما جالب تر از همه اینکه در هنگام دیدن فوتبال هر گاه توب به دهن دروازه هند و دیگر حریفان نزدیک میشد ویا بر عکس درهنگام نزدیک شدن به دروازه خود مان حرکات غیر اداری و ناخودآگاه از من سر میزد یعنی خود را شامل در فوتبال میدیدم و به یقین کامل این احساس در روح و روان همه مردم عزیز ما جا داشته است.



شب اخیر که من فوتبال را می دیدم ،یعنی مسابقۀ که بین افغانستان و هندوستان بود از پشین که دعای برنده شدن افغانستان را نموده ام الی شروع بازی بعد محو بازی شدم، و باز هم باید بگویم که این هم برایم احساس خوشی دیگری بود که پدرم که هیچ علاقۀ فوتبال دیدن را نداشت اما چون مسئلۀ افغانستان و افغانیت مطرح بود از همه اولتر ایشان پیشی گرفته بودند وبا هر گل زدن افغاستان خوشحالی و اشک ریخته و آفرین، آفرین صدا میزد و این حالت به من صحنه بود که واقعاً باید عکسهای میداشتم، و با دیدن این وضعیت احساسم را چنان فرا میگرفت که دلم پر شده و اشک از چشمانم میریخت، چون من از مسابقات و از جفای که در مسابقات 2011 هند به حق افغانستان شده بود سخت نا راض بودم،و چنان آرام شدم گویا آب سرد را روی آتش بریزی.


همیمنکه مسابقات تمام شد عاجلاً به بیرون بر آمده و خود را در جمع از کسانی یافتم که ازمن صد برابر خوشتر و با سروصدا تر هستند و این یکی از لحظاتی زندگی من است که واقعاً شگفت زده شده بودم و گلونم گرفته بود، شبی و روزی نبود که که کسی بگوید من تاجکم، من پشتونم ، و یا من هزاره هستم بل همه زنده باد افغانستان صدا میزدند.


من متوجه بودم که در پرده های تلویزیون از همه اقوام شانه به شانه باهم رقص و پایکوبی می نمودند که این حالت اشک های خوشی ام را بیحد میریخت.



باید عرض بدارم که سمبول فوتبال، سمبول وحدت ملی در افغانستان قبول شودو این روز را به خط ذرین در تاریخ فوتبال و تاریخ افغاستان ثبت کرد.


زنده و پاینده باد افغانستان!


به امید پیروزی های بیشتر افغانستان


نویسنده: حکمت الله عزیز


 


 


 



About the author

hekmatullah

I am hekmatullah and i am from ghazni province of Afghanistan i graduated from school at 2009 and now im student of journalism at kabul universtiy

Subscribe 0
160