پایییز

Posted on at


پاییز
چیزی که از خود در من اثر گذاشتی
یک عمر گریه
یک عمر پیشیمانی
و یک عمر بی تو بودن
گریه میکنم چون برگ های پاییزی ام ریخت
مرا این برگ ها اسیر کرده
برگ ها
مثلی دلی شکسته من است
مثلی خیالات پوچ و بی معنا
که در راه یی با تو بودن خلاص شد
حالا دیگر از تو چیزی در من اثر نمانده فقط میتوانم بگویم زنده ام


تو امدی و معشر بر پا کردی


وجود مرا برک ریزان کردی


من از تو فصل زیبایی خواسته بودم اما بیبین چی شد


در من نهفتی و مرا برک ریزان کردی
مسعوده


TAGS:


About the author

160