آن زمان

Posted on at



 


آن زمانيكه و جودناچيزمن حس كرد كه ديگر زنده است آن زمانيكه نگاه هاي خود زندگي با صد شوق با من نگاه كرد ولبخند زد. آن زمانيكه خداوند پاك ازآسمان


هاي گلبرگ جواني را برسرمن ريخت آن زمانيكه مرا باهمه همنوعان و انسان آشنا ساخت و بالاآخره تا اين زمانيكه مرا به اينجا رسانيد فقط در همه زندگي


يك چيز لذت بخشيد كه عبارت از مهرو محبت عشق واميد لبخند و کسی بود كه همه آنها راباراول دروجود دوستي كه با همه زيبايش كه با همه معناومفهوم حس


كردزندگي با عطري لبان اوبامن لبخندزدزندگي بانگاه هاي او بامن نگاه كرد زندگي با وجود او مرا اميد ها بخشيد تا به خوشي زندگي كنم ومن را از تنهايي هراس


داشتم نجات داد برايم اميد داد تا زندگي كنم .


ای زندگی کاش هر انسان مثل من خوشبخت باشد که بتواند از خوشبختی های دنیا لذت ببرد، اما من اطمینان دارم ،که من بهترین و خوشبخترین همه هستم . مینازم


از اینکه زندگی با نگاه های زیبای خود نظر کرد و مرا به بهترین امید و آرزو ها در کنار همه یکجا کرد .


برایم گفت تو بهترینی میتوانی به هر طریقی که بخواهی زندگی کنی زندگی کن آزاد هستی!


 


 


اترتيب كننده شگوفه صديقي



About the author

160