غیرت یک افغان برای عشقش

Posted on at


 این داستان زیبا یک داستان واقعی یک مرد افغان است که در زمان اتفاق افتاده است که افغانستان تحت تسلط انګلیس بریتانیا بوده است
داستان غم انګیز وجالب ما از روزی شروع می شود که یک مرد جوان افغان با یک دختر زیبا وخوش آواز افغان ازدواج می کند.بعد از ازدواج عشق ودوستی آنها بسیار زیاد ګردید. تا حدی که مرد نمی خواست خانمش را کسی ببیند ویا آواز آنرا بشنود. به همین دلیل در یک منطقه دور افتاده با هم زنده ګی میکردند. همیشه خانمش آهنګ انار انار را میسرود وخودش می شنید.


. اما شاید این خوشبختی آنها نباید دوام می نمود. به همین خاطر روزی در حالیکه زنش آهنګ انار انار را می سرود. روسای انګلیسی آواز آنرا شنید. وهمه آنها شیفته آواز او شد. روز بعد شوهرش را مجبور کرد. تا خانمش آواز بخواند. هرروز آنها بخاطر شنیدن صدای او بیش خانه آنها میآمد. این تا روزی ادامه بیدا کرد که شوهرش در خانه نبود. آنها بخاطر عشقشان آمد خانه آنها. بعد از آنکه مرد افغان آمد خانه خویش ودید خانمش در خانه نیست. ناچار از خانه بیرون شد. همه چیز را آتش زد دنیا برایش دوزخ شده بود. نمی دانست چه کند در چشمان او جز تصویر خانمش چیزی دیګری نبود. با همت و شجاعت بسوی قصر انګلیسی ها میدوید. از دشت های سوزان ګذشت بدون کدام خستګی خود را به شهر رساند.
 همه تمرکزش بالای عشق خانمش بود در چشمانش تصویر زیبای او بود. ګوشهایش جز آواز دلچسب و عاشقانه او  صدای دیګری را نمی شنید فقط بوی خانمش به دماغش میرسید.
از همه چیز ګذشت و داخل قصر روسای انګلیسی شد. با همت آنها را از بین میبرد و داخل خانه شد و صدای خانمش را که آهنګ انار انار را می خواند از داخل اتاق  شنید. حالا خود را هیچ کنترول کرده نمیتوانست. هر کسی بیشرویش می آمد از بین می برد تا داخل اتاق شد. ودید که جز یک رادیو چیزی دیګری در اتاق نیست. یعنی روسای انګلیسی فقط آواز دلنشین او را با رادیو ثبت کرده بود وتمام.
و خانمش بخاطر بیم وحراس که داشت به خانه بدرش رفته بود.
مرد بسیار خوشحال شد از تهی قلب خوشحالی میکرد. تا از بشت شلیک شد ومرد افغان را به قتل رساند. آن وقت از یک طرف او حصرت می خورد که چرا تصمیم عاجلانه ګرفت و همچنان نتوانست تا آخر از عشقش خود محافظت کند. و از یک طرف هم خوشحال بود که در راه خانمش دنیا را وداع ګفت. عشق خانمش چشمانش را کور کرده بود و آخرین نفس هایش را با صدا زدن نام خانمش از دست داد . بالاخره داستان عشق آنها در اینجا تمام شد.
اګر از داستان ما خوشتان آمد بس لایک کنید و کامنت بدهید 



About the author

mirwaisbarak1

he is mirwais barak,from afghanistan

Subscribe 0
160