چگونه می توان حل کرد ؟

Posted on at


افغانستان جغرافیایست که مثل اکثر کشورهای دنیا چندین مرتبه شکل جغرافیایی, نام , سرحد و امور داخلی آن دست خوش تحول شده است و مردم آن نیز شاهد تجربه های تلخ و شیرین زیادی اند.


ازجمله ی وحشتناک ترین و بدترین تجربه ها, موضوع ها و تغیرهای دهه های اخیر است   آمدن طالبان و ایجاد وحشت , بیرون شدن آنها و وخیم تر شدن وضع داخلی کشور , دست درازی کشورهای همسایه و مملکت های قاره ای و فرا قاره ای , تنش های داخلی , خارج شدن نیروی بزرگ بشری از این دیار , مهاجرت ها و دهها معظل دیگر نیز مشمول این است.


از دوره ی انتقال تا به این لحظه از روزی به روز نگرانی های مردم افغانستان بیشتر و بزرگتر می شود, هر آنی که مردم احساس یک تغیر و امید را می کنند باز هم متوجه می شوند که فریب یک بازی جدیدی را خورده اند.


سازمان های استخباراتی منطقه ای و فرا منطقه ای این توته ی با ارزش زمین را مرکز بازی ها و تمرین خود ساخته اند و رقابت ها ی آنها مردم را به خاک و خون کشانیده است و اکثر روزهای مردم ما با شنیدن خبرهای ناخوش آیند  شروع می شود. نهاد ها و موسسه ها بین المللی هر کدام مردم را به مثل گدی ها می رقصاند و به همین گونه دهها مورد دیگر که هر کدام به نوبه ی خود بازی های  مرموز را تمثیل گر اند, با این همه حال این مردم بیچاره اند که در یک سرگردانی , نا امیدی و بی باوری زندگی می کنند.


اما سوال این جاست که چگونه می توان حل کرد؟


افغانستان در اکثر موضوع ها , چی مربوط به حکومت و یا مردم باشد , معظل های بسا پیچیده و خرد و بزرگی دارد که برای حل آن خود کفایی, خود مختاری , استقلال اقتصادی و عقیدتی, مسولیت پذیری و مهتر از همه داشتن رهبر و مدیران کارکشته و با احساس ضرورت است.


بزرگترین مشکل دولت ما این است که همیشه  روی حلقه ی نگرانی های خود بیشتر می پیجد تا حلقه ی نفوذ بر حل آن مشکل ها و همچنان عدم سیاست ثابت نیز گواه بر ضعف حکومتداران و یک مشکل بسیار بزرگ حکومت ما است و بسا موارد دیگر از این قماش.


بنا برین با موجودیت موردهای ذکر شده ی بالا که اشد ضرورت اند , بسیار به جا خواهد بود که گفت مشکل های افغانستان باید از چشم انداز بالاتری باید مورد مداقه قرار بگیرد , به این معنا که تمام عامل های بیرونی و درونی که اثر گدارند شناسایی شود, مشکل ها ریشه یابی و محو شود, سیاست  داخلی فوق العاده  را طرح و پیاده کنند و دنباله ی آن که سیاست خارجی است را به شکل عالی آن برنامه ریزی باید شود , تغیر کلی و امیدوار کننده و ملموس را در سطح قلمرو آورده شود تا  اینکه مردم نیز امید وارد شوند , احساس مسولیت کنند و با حکومت شانه به شانه پیکار کنند  . البته برای حل معظل ها روش از کل به جز آمدن نیز در بعضی از موضوع ها کارگر تمام می شود اما توسل به آن زمان گیر است و روش کل به جز که همانا از بالا اداره کردن و تماشا کردن است بسیار موثر واقع خواهد شد . بسیار به جاست که گفت تنها کسی که می تواند تمام این کار های را از پیش برد همانا رهبر خلاق و با احساس است که  برنامه ریزی عالی می کند و با گماردن مدیران کارفهم و سپردن مسولیت به آنها تمام  امور مربوط به مملکت را به شکل احسن آن انجام به دهند و مشکل ها را از ریشه درآورند.


نویسسنده : فرزاد صالحی



About the author

farzadsalehi

Student of Journalism Faculty

Subscribe 0
160