درتعریف وتوصیف علم هرقدربگوییم کم است زیرا هیچ کلمه قادربه وصف آن نیست آموختن علم آنقدرمهم است که خداوند متعال درقرآن کریم که رهنمای بشریت است مسلمانان را به یاد گیری آن امر کرده تا آنجا که آموختن آن را فرض کرده است زیرا علم چون چراغیست که چشم های کور را بینا می کند وپرده جهل ونادانی ازمقابل چشم های انسان دورمیکندواو را از نادانی وبی سوادی که خود به معنی کوربودن است رها میسازد کسانی که از این گنج گرانبها بی بهره مانده اند در زندگی شان بارها وبارها به مشکلاتی برمیخورندکه بعضی اوقات هیچ راه حلی برای آن ندارند
به طورمثال انسانهای زیادی هستند که درگذشته به خود زحمت نداده وبخاطر یاد گرفتن علم هیچ تلاشی نکرده اند واکنون آنها این رنج را در زمانی میبرند که پیری وعاجزی به سراغ شان آمده است وهرکدام ما شاید تا امروز متوجه این موضوع شده باشیم که رنج امروز آسودگی فردا رابه دنبال دارد وبایدبه حال آنهای که این موقع را ازدست داده اند افسوس خورد
تمام پیشرفت های که در دنیا وجود دارد از جمله پیشرفت در علوم طبی زراعت اقتصاد صنعت وخلاصه درصدهاوصدها بخش دیگر از برکت همین علم است باعلم انسانها توانسته اند خواب های شانرا به واقعیت تبدیل نمایند وبه بزرگترین آرزوهای زندگی خود برسند وبهترین زندگی را داشته باشند به هراندازه که مردم یک کشور برای آموختن آن صادقانه زحمت بکشند وسطح علمی شانرا بالا ببرند به همان اندازه یک کشور پیشرفته ومردمان مبتکر خواهند داشت علم قوه فکری وذهنی انسان را بالا میبرد وانسان را به آزادی میرساند انسان همواره میتواند بخاطر حل مشکلاتش راه حل پیدا کند وانسان های که از لحاظ علمی در یک سطح بالا تری قرار دارند میتوانند یک مشاور خوب و ورزیده باشند علم باعث میشود که انسان در زندگی اش برعلاوه مادیات به معنویات نیز توجه کند وفقط به ظاهر اشیا نبینند وچشم انسان را بخاطر دیدن حقایق باز میکند حتی باعث میشود که انسان خود را بشناسد دلیل پیدایش خود را بداند واینکه در زندگی به دنبال چه چیز باید باشد قلب انسان را روشن میکند وتاریکی وخصلت های بد را از آن دور میکند باوجود این همه چگونه میتوان از علم دوری کرد وآن را نادیده گرفت؟