!دخترم من

Posted on at


 

دختر نیستی که بفهمی چی میکشم

وقتی حتاخنده هایم  جرم حساب میشوند

وقتی تنها درد من نگاه سنگین مردیست ،که برخورد خوبم را به پای بی راه بودنم میگذارد

دختر نیستی که چشم هایت را ببندی و هر چه دیگران گفتند قبول کنی بی آنکه کسی از تو نظری خواسته باشد

دختر نیستی که همه جا ترس خودت را داشته باشی

!دختر نیستی که پدرت بگوید هر کاری میخواهی در خانه ی شوهرت کن، و شوهر بگوید خانه ی پدرت که نیست

دختر نیستی که اینهمه را بفهمی

روزتولدم جای خوشی همه اشک میریزن

منفور است روز تولدم و تو سالی یک بار به آن روز لعنت میفرستی

دختر نیستی که بدانی نگاه های سنگین ترا چگونه روی شانه هایم حمل میکنم

گریه هایم را به تمسخرمیگیری

دخترنیستی که بدانی وقتی دلم پر میشودفقط گریه خالیم میکند

دختر نیستی که بدانی آبروی خانواده چگونه حفظ میشود

ولی تو با هر قدمت مرا به لگد زدی

برادر که گفتی :دختر برای در خانه ماندن است و بس!

دختر نیستی که بر داری بار سنگین به وزن دو جهان ر..ا

دختر نیستی که دست و پدر و مادر را در ناتوانی بگیری وقتی پسر رهایشان کرده است

ولی باز هم جای پسر بالا باشد

دختر نیستی که اینهمه را بفهمی کنی

پس ببین !این داستان همینطور ادامه دارد چون تو جای دختر نیستی.

نویسنده :سوسن رحمانی

 

 

 



About the author

susan10rahmani

susan rahmani one of the womensannex writer .

Subscribe 0
160