لکه روی شلوار

Posted on at


دستش رو به صورتش میکشه و توی انعکاس شیشه رستوران بیشتر دقت میکنه و دانه روی گونه اش رو بین دو انگشت میگیره و فشار میده .
چرک همراه خون بیرون میزنه و روی گونه اش سر میخوره و از چانه اش اویزان میشه و یک راست روی سیاهی چرک های کف رستوران می افته .
دستش رو روی زخم صورتش میکشه و انگشت رو جلوی صورتش میاره و به خون کف انگشتش زل میزنه و ارام به طرف شیشه میبره . خون با کشیده شدن انگشت روی شیشه کمی رنگش کدر تر میشه و اشعه خورشید روی خون و رنگ ابی که روی شیشه هست میتابد و نور ابی رنگ تیره روی شلوارش می تابه .
دستش رو عقب میره و به صندلی تکیه میده . چشمش به لکه روی شلوارش می افته و کمی خودش رو به جلو خم میکنه . چند برگ دستمال کاغذی رو از توی جعبه میشکه بیرون و روی لکه میکشه .
برگ های دستمال کاغذی رو بالا میاره و دوباره نگاه میکنه . هنوز لکه روی شلوارش خود نمایی میکنه و ارام برگ های دستمال رو بالا میره و توی استکان چای فرو میره و زود میکشه بالا و میاره سمت لکه جلوی شلوارش . با چشم به اطراف نگاه میکنه که کسی حواسش بهش نباشه .
برگ دستمال کاغذی رو روی که حالا نم دار هست روی شلوارش میکشه و چشمش رو به خیابان میدوزه .
انطرف خیابان دختری با مانتوی قرمز ایستاده و ذل زده به رستوران . چشمش رو کمی تیز میکنه و دختر از لای ماشین ها رد میشه و یک راست به طرف رستوران میاد و جلوی رستوران که میرسه راهش رو کج میکنه .
چشمش رو میدوزه به جلوی شلوارش و دستش رو بالا میاره . لکه روی شلوارش بیشتر شده و نم بیشتری روی شلوارش رو گرفته . دستمال مچاله شده رو چرک های روی کاشی می اندازه و با صدای دست روی میز سرش رو میچرخونه به طرف صدا
چشمش به قرمزی پارچه جلوی صورتش میخوره و تا میخواد سرش رو بالا بیاره صدا و درد روی صورتش که با برخورد کف دست دختر قرمز پوش بلند شده توجه بقیه مشتری ها رو جلب میکنه و کمی چشمش رو تیز میکنه به چشم های سرمه کشیده و لب های قرمزی که لاک خورده است .



زندگی صفر درجه
کاوه ایریک



About the author

mohammadhasani

Kaveh Ayreek
Filmmaker and theater director living in Kabul

Subscribe 0
160