این شعر بلند را در سال 2007 نوشتم. زمانی که برای سفری کوتاه به مسکو رفته بودم. مسکوی که دیگر برای من کتاب خوان، رنگ و رخی باشکوه نداشت. من نشانه ای این شهر را از نوجوانی در قصه های روسی پیدا کرده بودم. شهری با ابهت و شکوهی ویژه ی خود و ایدیولوژی که همه ی جهان را زمانی تکان داد و بیدار کرد. من الزامن ستایش گر استالین و خروشچوف یا دیگران نیستم، با دولت ها کاری ندارم، نکته ی عمده برای من شاعر،نوع ادبیات، هنر و فرهنگ و زنده گی است که در درون اتحاد جماهیر شوروی شکل یافت.
فردا قرار است انجمن ادبی هور، جلسه نقد و خوانش این شعر بلند را که حالا به کمک "نشر پاریس" در فرانسه منتشر شده است،در کابل برگذار کند.
این شعر و من ناگزیریم در اینجا از چند دوست خوب که خاطرات سفر مسکو را برای من رقم زدند، تشکر کنیم. از دکتر پرویز آرزو، دوست و یار و هم مکتبی دوران نوجوانی من و داکتر گویای عزیز و سخاوت مهمانداری و رفاقت اش. اینها بودند که مسکو را به من نشان دادند، مرا به "توله" بردند، آرامگاه تولستوی بزرگ و اینقدر صمیمیت و رفاقت به خرج دادند که برای تمام عمر مدیون شان خواهم بود.
این کتاب را به صورت فایل "پی دی اف" می توانید از این آدرس دانلود کنید:
http://nashreparis.com/782