شرایت کامیابی دموکراسی

Posted on at


 معادل کلمه دموکراسی در زبان دری مردم سالاری استعمال میگردد .  دموکراسی از لفظ Democratic  و لفظ لاتینی  Demokration  گرفته شده است که خود ترکیبی است از Demos(مردم) و keratin (حکومت کردن) که اصطلاحاً دموکراسی حکومت مردم به وسیله مردم است .


دموکراسی به این مفهوم است که تصامیم مهم عمومی باید به وسیله کلید اعضای جامعه   اتخاذ گردد


وهمچنین تمام اعضای جامعه از حق مساوی برای شرکت در تصمیم گیری برخوردار باشند  .


زمانی که صحبت از دموکراسی میگردد بیشتر مواقع منظور ما حکومت دموکراتیک است اما فراموش نباید کرد که دموکراسی با سایر نهادهای اجتماعی رابطه تنگا تنگی دارد .


و دموکراسی ، جامعه دموکراتیک را به طور کلی در بر می گیرد . ولی دموکراسی در سطح حکومت و دولت از اهمیت بیشتری بر خوردار است .


 


 


 


اندیشه دموکراسی که امروز در جهان غلبه دارد و در بسیاری از جوامع تاریخی به شکل یک آرمان تبلوریافته است . بیش از 2500 سال است که فیلسوفان و اندیشمندان سیاسی آنرا به بحث گرفته اند .


این اندیشه در سده های چهارم و پنجم قبل از میلاد درآتن شکل کلاسیک یافت افلاطون و ارسطو آنرا


به نقد کشیدند ولی در یونان باستان هنگامی که شرط دارا بودن ثروت برای احزار مقامهای دولتی منسوخ شد ، هر فرد آتنی در مجلس دارای حق مساوی برای شرکت مستقیم در مباحثات و رأی گیریها


در مورد قوانین و سیاست های عمومی حامعه و هم چنین سهیم شدن در اجرای آنها از طریق داوری و عضویت در شورای اجرائی شد این اولین دوکرسی بود که جامه عمل پوشید و از آن پس آرمان و منبع الهامی برای هوا داران دموکراسی شد .


و بر این جمله که "مردم عادی نمی توانند در سرنوشت خودحاکم باشند " خط بطلان کشیده شد .


دموکراسی آتنی 170 سال طول کشید  که رهبری آنرا  پریکلس به پیش می برد . اما سرانحام  یونان باستان در سال 337 ق م توسط فلیپ مقدونی فتح گردید و دموکراسی در آتن به تاریخ پیوست . خصیصه بارز دموکراسی آتن مستقیم بودن آن بود زیرا در آن زمان دولت ها بشکل امروزی نبوده بلکه  دولت شهر ها ئی در یونان وجود داشت که از جمله آتن یک دولت شهر بود . وسعت و جمعیت آن محدود بوده از این لحاظ مردم می توانستند بطور مستقیم در امور جمعی مشارکت نمایند . از نمونه های دیگری دموکراسی می توان از جمهوری روم قدیم یادی کرده ولی پس از سقوط این جمهوری تا مدت های زیاد در هیچ کشوری نشا نی از دموکراسی نمی بینیم  تا آنکه در حدود قرن دوازدهم میلادی  در شهر های آزاد اروپا نوعی دموکراسی برقرار می شود . در کشور انگلستان برای اولین بار بذر دموکراسی در سال  1215  میلادی کاشته می شود و در همین سال سند بنام " منشورکبیر" بدست آمد که اولین قانون  اساسی نه تنها انگلستان بلکه اروپا خوانده می شود . در این منشور قدرت شاه محدود می گردد و مبنای آزادی و آزادی خواهی های بعدی دراروپا میباشد . دموکراسی را در قرن پانزدهم و شانزدهم اوما نیست ها و جمهوری خواهان در ایتالیا ماکیاولی احیاء کردند .           


 


 


                                                                                                           


 انقلاب امریکا مبتنی بر قرارداد اجتماعی و قانون اساسی ایالات متحده امریکا در سال 1787م و انقلاب کبیر فرانسه  (1789 م ) با شعار های ( آزادی ، برادری و برابری ) که اصول دموکراتیک هستند کاروان دموکراسی را هدایت نموده و قدرت سیاسی و اجتماعی این اندیشه را آشکار ساحتند .


دموکراسی از یونان باستان به قرن بیست ویک رسید که نه تنها کشورهای اروپائی و قاره امریکا بلکه  از شاخ افریقا تا آسیا را تحت نفوذ قرار داده است .


دموکراسی با اشکال مختلخف آن در جوامع مختلف تطبیق می گردد .


در جهان مدرن تا بدان پایه رسیده است که حتی غیر دموکراتیک ترین حکومت ها نظیر حکومت های پادشاهی در جهان سوم حکومت های سوسیالیستی ، کمونستی ، فاشستی و ....  نیزجامه دموکراتیک پوشیده اند .


 


 


 


 


شرایط کامیابی


براساس پژوهش و تجرباتی که صورت گرفته برای موفقیت دموکراسی شرایط ذیل لازم است


 


1-      اجتناب از نظامی گری


       دموکراسی در کشور های به رسالت خود عمل می کند که اسیر نظامیان نباشد زیرا عادت ، تفکر واندیشیدن که دموکراسی به آن نیاز دارد با نظامی گری که فرمان واطاعت را می طلبد سازگار نیست به این ترتیب نظامی گری یکی از موانع قوی فراروی رشد دموکراسی می باشد .


 


2-      اجتناب از نا برابری اقتصادی


دموکراسی در کشورهای به سهولت کار می کند که زیاده روی های فقر و ثروت رها باشد در کشورهای که بیشتر مردم فقیر اند و عده کم صاحب ثروت وسرمایه .


نهادهای آزاد و دموکراتیک نمی توانند به کامیابی عمل کنند . فقر مانع رشد و انکشاف دموکراسی است زیرا شهروندان در صورتی می توانند در کارهای همگانی شرکت کنند که از گرفتاری روزمره ،آب و نان بطور نسبی آزاد باشند


 


3-      اجتناب از فاصله اجتماعی


اجتناب از فاصله اجتماعی اصلی دیگری برای رشد دموکراسی است این اصل برای تنومند شدن دموکراسی  ضروری است تفاوت های تبقاتی و فاصله های اجتماعی میان شهروندان از نظر قوم ، مذهب ، زبان .... ریشه های دموکراسی را می سوزاند بنا بر این باید دقت کرد که تبعیض به هر صورتی که باشد اصول حیاتی و بنیادین دموکراسی را نا بود می کند پس برای موفقیت دموکراسی باید تمام شهروندان از هر قوم و نژاد در کارهای عمومی و روند سیاسی مساویانه سهیم باشند .


 


4-      وجود مطبوعات آزاد و بی طرف


مطبوعات آزاد بخشی عمده از دموکراسی می باشد چون شهروندان از طریق مطبوعات به اطلاعات بی طرفانه در مورد مسایل مهم داخلی و خارجی دست رسی پیدا می کنند علاوه بر این مطبوعات آزاد نقش پل ارطباتی میان حکومت و مردم را ایفاء میکند . مردم را در جریان سیاست ها و برنامه های مهم حکومت قرار میدهد بنا بر این رابطه منطقی میان حکومت  و مردم  از طریق مطبوعات آزاد و بی طرف برقرار می گردد که در نهایت به تحکیم دموکراسی کمک می کند .


5-      وجود اپوزیسیون توانمند


وجود یک گروه مخالف قوی و مؤثرمی تواند پایه دموکراسی را قوی تر سازد . اگرگروه قوی مخالف درمقابل حکومت  دموکراتیک قرارنداشته باشد حکومت در معرض بی دقتی و ضعف قرار خواهد گرفت و از قدرت خود سوی استفاده خواهد کرد به این ترتیب میتوان گفت که وجود اپوزیسیون مقتدر از بنیاد های دموکراسی است  برای نمایان کردن ضعف ها و نا توانی حکومت بصورت مداوم .   


 


 


نویسنده :   ارزو



About the author

160