درفرهنگ امروزی در روانشناسی کودک میگویند. با بچه باید بچه بود. هر کس در خانه کودکی دارد با او کودکانه رفتار کند. همان است که در انسانها بزرگ ترحم و صمیمیت با کودکان را یکی از برجستگی های شخصیت آن فرد میدانند. کودک ،کودک است نباید در زمان کودکی از بچه کارهای بزرگترها توقع داشت . بچه باید بچگی نماید. بچه تا هفت سالگی در منزل امیر به حساب میآید و در نوجوانی وزیر و یاور پدر و مادر . اگر همراه با بازی با آن ها با ملایمت درس های دینی آموخته شود . کودک بیشتر به ذهنش میشیند.
جلوگیری از بازی های کودکانه کودک مایه عقده های درونی میگردد و در بزرگی آثار سوی به دنبال میاورد. معلم اطفال باید بسیار کوشیش نماید. در مسایل تربیتی نکات فراوانی نهفته است که باید از هر کدام به موقع و به اندازه استفاده نمود. تا به موفقیت کامل دستیابی پیدا کرد. و روحیه والدین تاثیر بر روحیه فرزندانشان دارد. یکی از بزرگترین عوامل زمینه سازی .
,رشد اخلاقی کودکان جنبه های ارثی است. که از پدر و مادر و یا اجداد خود میگیرند. آیا پدری که با افکار پریشان و مضطرب به خانه میاید و با تند خویی و بد خلقی با همسر بر خورد میکند و خانه را که کانون محبت است به میدان کارزاری وحشت زا تبدیل میکند. در مقایسه با پدری که از ارامش کامل برخوردار است و افکار واندیشه هایش تماماً در مسایل انسانی و عاطفی چرخ میزند ومراقب قلب و چشم و گوش خویشتن است با هم تفاوت ندارند و نیز آیا مادری هرزه و بی بندو بار با مادری عفیف و با تقوا یکی است.
و در دامان هر دو یک پرورش صورت میگیرد؟ بدون شک بسیاری از برجستگی های اخلاقی یا سقوط جنبه های روانی به تقوی و طهارت یا به بی قیدی و ناپاکی پدر و مادر بستگی دارد و با همین خاطر است که میگویند. از خانواده اصیل همسر اختیار کنید و نیز دختران خود را به جوانان با تقوا و پاکدل بدهید تا فرزندان سالم و با تربیه به جامعه تقدیم نمایند.