امانت داری

Posted on at


                                                          


روزی حیات الله  درجاده ای تنها میرفت او به یک گدا برخورد کرد که زیردرختی خوابیده بود لباس های  مرد گداپارهوکثیف وپاهایش گل الود بودندحیات الله  بادست های خود بدن ان مردم را شست وپیراهنش را به اوبخشید مرد گدا


 


به کلاهی که روی سرحیات الله بود اشاره کرد واوبدون کوچکترین درنگ وتردیدی کلاهش را نیزبه ان مرد بخشید پیراهن کلاه وهرچه دارم همه به من امانت داده شده است تا انها را به کسانی بدهم که بیش از من به انها نیازدارند هرچه در تملک ماست زمان.وتوانایی ها.تحصیلات.قدرت. ثروت ودارایی ها. سلامت



نیرووحتی خود زندگی همه امانت هایی هستند که به ما سپرده شده اند تابه کسانی که بیشتر به انها نیازدارند بدهیم



About the author

bahmanbarekzai

bahman barakzai was born in nimroz province Afghanistan,graduated fram Riaz high school in 2007 in Herat bahman graduated fram computer Science in Herat

Subscribe 0
160