گندم از گندم بروید جو ز جو .
کفش کهنه در بیان نعمت است .
دیگ به کوته(سه پایه) می گوید رویت سیاه
سیب از سیب رنگ می گیرد .
گرگ زاده گرگ شود .
موش به لانه اش نمی رفت جارو به دمش بسته بود .
کسی را به ده راه نمی دادندسراغ خانه کد خدا را می گرفت .
زن عاقل بشت دنیا است .
ریسمان حریص به آب نمی رسد .
آرزوهای آدم پایانی ندارد .
در شهر کوران یک چشم پادشاه است .
آذان خروس بی محل سرش را می خورد .
دندان طمع را بکن (بکش) .
دشمن دانا بهتر از دوست نادان است .
دستش به آلو نمی رسد می گوید ترش است
مگس هر دوغ است .
کاسه طمع کار چپه است .
پایت را به اندازه گلیمت دراز کن .
ادامه دارد