ضرب المثل های عامیانه مردم در شهر و قریات جات حوزهء غرب سرزمین ما

Posted on at


گندم از گندم بروید جو ز جو .


کفش کهنه در بیان نعمت است .


دیگ به کوته(سه پایه) می گوید رویت سیاه


سیب از سیب رنگ می گیرد .


گرگ زاده گرگ شود .


موش به لانه اش نمی رفت جارو به دمش بسته بود .


کسی را به ده راه نمی دادندسراغ خانه کد خدا را می گرفت .


زن عاقل بشت دنیا است .


ریسمان حریص به آب نمی رسد .


آرزوهای آدم پایانی ندارد .


در شهر کوران یک چشم پادشاه است .


آذان خروس بی محل سرش را می خورد .


دندان طمع را بکن (بکش) .


دشمن دانا بهتر از دوست نادان است .


دستش به آلو نمی رسد می گوید ترش است


مگس هر دوغ است .


کاسه طمع کار چپه است .


پایت را به اندازه گلیمت دراز کن .


ادامه دارد



160