دلم گرفته از خودم از منی که من نیستم
نمیدانم چرا ولی اینی که هست من نیستم
منی که من میخواستم عاشق یک دنیا بود
عاشق یک دنیا عشق ،عاشق دلها بود
منی که من میخواستم دیوانه وار میگشت
دوست داشت دیوانه باشد عاقلان را حیف است
منی که من میخواستم دوست داشت عاشق شود
حتی برای یک بار اما میخواست مجنون شود
اما وجودم مرده است لبریز از کینه شده
ان روزهای تلخ من باعث این بی رحمی شده
منظورم از روزهای تلخ خاطرات بد نیست
آن خاطرات شیرین من باعث این تلخی شده
دلم میخواست ناله و فریادی کشم
هر چه بغض در دلم بود بر ناله بیداد کشم
منی که من میخواست اینجا و آنجایی نبود
تنهای تنها ولی یک جا بود
منی که میخواست عاشق باران ها بود
سیل به راه نمی انداخت عاشق شبنم ها بود
منی که میخواستم یک تن برای یک نفر
صدتن برای یک نفر بسیار بود
منی که من میخواستم عاشق یک جو معرفت
صد حیف ان معرفت عاشق صد دلها بود