بشریت همانگونه که در زمینه صنعت تولید و کارهای اجتماعی سر کار دارد به همین قسم جنگ از ریشه دارترین محور و پر معضل ترین وپر ماجرا ترین پدیده بشری به حساب میاید پس جنگ را بطور خلاصه میتوانیم بیان نمایم که جنگ پدیده ذهنی و بشری است که بشتر برای بدست آوردن منافع بکار برد میشود .

ما هر روز کلمه جنگ را در کوچه بازار و اطراف خود مشنویم و هر بار که نام از جنگ را مشنویم همیشه تصویر از حرکات فزیکی و لت کوب کردن در ذهن ما ظاهر میگردد و این برای ههمگان هویدا است که جنگ باعث بوجود آوردن مشکلات اجتماعی میگردد زیرا جنگ است که انسان را تحریک به کار های ناروا و اشغالگری میکند

.

جنگ به انواع مختلف تقسیم گرددید است که بنام های جنگ فزیکی و جنگ فکری از مهمترین جنگ ها بشمار میرود و جنگ فزیکی قسم که از نامش هویدا است بنام جنگ گرم نیز یاد میشود و این جنگ خصارات جانی و مالی را در پی داشت و دشمن تا حد اخیر کوشش مینماید که به موفقیت را بدست بیاورد لهذا استفاد از هر نوع اشیا دریغ نمی ورزد

جنگ فکری همزمان با ظهور اسلام آغاز میگردد یعنی حق از همان آغاز انصار و مدد گارانی با خود داشته و در مقابل آن باطل نیز از همان زمان دارای مددگاران و پیروان بوده است

درست قرآن کریم برما داستان آدم و ابلیس را که در نقاب دوست و نصیحت گرنزد آدم تظاهر کرد و برای فریب او سوگند یاد نمودو در قرآن الله میفرماید (و قاسمهما انی لکما لمن الناصحین) یعنی و برای آن دو آدم و هوا سوگند خوردن که هر آینه من برایتان از نصیحت کننده گانم

این موضوع نوعی از جنگ ناپاک بود مه روش مرموز و شیوه نهایی طراحی شده و پیامد آن پس از زمان به ظهور پیوسته است و درزمانیکه مسلمانان در مقابله کافران در جنگ برنده میشدن لهذا راه دیگر را در پیش میگرد که او عبارت از جنگ فکری میباشد سلاح جنگ فکری استفاد از ماشین های زرهی و موشک های قاره پیما و طیارهای جنگی و مدرن و توپ ها نیست بلکه سلاح این جنگ استفاده اعظیم از شیوه بکار بردن و کار گرفتن از عقل و داخل شدن در افکار و اندیشه مردم میباشد

ایجاد وبرا اندازی نفاق و بی اعتمادی را در بین مردم برا اداختن میباشد مه این جنگ توسط ناپیلیون بوجود آمد است و اسلام این جنگ را از آلود ترین جنگ و ناپاک ترین تر از شمشیر و قتل می خواند چنانکه در قرآن اعظیم میفرماید (الفتنه اشد من القتل ) فتنه انگیزی سخت تر از کشتن است

در اصل جنگ فکری از جمله جنگ های سرد بشمار میرود که انسان را از افکار وراه راست به راه بی راهی سوق میدهدچرا مه این جنگ سرزمینی را تهدید نمی کند بلکه عقلی را تهدید می کند و با هیچ لشکر روبرو نمیگردد بلکه رویاروی با ملت در جنگ است و فرهنگ یک ملت را از بین میبرد و آن را در قید خود میاورد.

و شخصیت ها را هدف قرار میدهند و آن مغ متفکر جامع را از بین میبرد و آنچه خواسالر و هدفش است به آن درسترسی پیدا میکند .

برابری و از بین بردن این جنگ و دفع در مقابله آن تلاش بی وقفه و صبر و تحمل و برنام ریزی و تنظیم محکم وراه ندادن دشمن به داخل محوط ها میباشد .

شعار این جنگ هوبدا است که برای از بین بردن و فرفتن مردم و تحدید آن شعاری دارند و برنامه های از قبل تهیه شده میداشت باشند که یک به یک آن را تطبیق مینمایند واز هیچ کاری دریغ نمی ورزند اما شعار آن ها اری از حقیقت است و آن ها از شعار خود استفاد نموده و بی عدالتی و نفاق را رواج میکنند

و پدید نفاق که یک پدیده شوم بشمار میرود در بین مردم میکارند و از ان به منافع خود استفاد می نمایند و سعی نمایم که خود و ملت خود را از شد این بی نظمی نجات بدهیم.

نویسنده عبدالقهار کبیری