لطفآ به لهجه هراتی بخوانید
امتحان سالانه هم به پایان رسید و مه خوشحال بودوم که سه ماه زمستونه استراحت میکنم و اما از طرفه دیگه کمی ناراحت بودوم که شاید خدای ناکرده زبانم لال خاک بزبانم مشروط نشوم ناکام که اصلا
نمام که از خودخو تعریف کنم باور کنید از همو روزی که مه به مکتب شامل شدم تا بم صنف دوازده همیشه وقت اول نمرگی را مه میگرفتم باز هم اگر تعریف نکنم استعداد عجیبی داشتم
یکروز به صنف بودوم که از اداره به دنبال مه روان کردند زود به اداره رفتوم که دیدوم مدیر وسرمعلم و همه اوستادان شیشته بودند به مجردیکه چیشهاینا به مه افتادک همه از جاخو ورخستند که یک دفعه متوجه شدوم که سرمعلم ما به ته سر مه گل پاشداد هیجان زده شده بودوم و همه به مه سیل میکردند وچک چک میکردند
.
یک دفعه پارچه مه آوردند که به سطح افغانستان اول شده بودوم و یک خط بلند و بلای از وزیر صاحب معارف خودی پارچه مه روان کرده بود که نیامدنش را به هرات معذرت خواهی کرده بود
پارچه خود را تیز به زیر بغل خو کردم و از مکتب بیرون زدوم به طرف خانه و نزدیک خانه که رسیدوم یک دفعه پامه به سنگی که به در خانه بود خورد گرمبس به زمین خوردم که یک دفعه از خواب بیدار شدوم! دیدوم که همه آنها خواب بوده نه بیداری
یادمه از پارچه مه آمد که او را به زیر بالشت خو گذاشته بودوم ورداشتوم دیدوم که از پانزده مضمون ناکام شده بودوم غیر از سپورت و تعذیب که تقریبا نمرات خوبی داشتم