زمـــــــــــــان

Posted on at


 

 

حقیقت و دهشت مرگ درین است که انساانها  هر روز کم کم می میرند، و وقتی که شما از خواب بر میخیزید سپس روزی دیگری را نشانی میکنید وبا خود می گویید که شما حال یک روزی دیگر هم به مرگ نزدیک شدید، پس هر که این احساس را به خود اختیار کند چه خوب که همه امورش را به درستی انجام میدهد، و غافل ازین احساس همیشه در غفلت وخوشزیستی بوده بی خبر ازینکه به پایش تیشه می زند.

زمان است که هر چیز را در بر دارد و هر لحظه گذشت آن دوباره آمدنی نیست، افسوس و توبه از گناه و غیره زمانی است که انسان  درک از زمان کرده و دلش می خواهد ای کاش به همان زمان دوباره بر گردد.

از زمان باید چنان  استفاده کرد که زمان را بر خود تنگ کرد یعنی هرچه نخواهیم که ای کاش زمان ما نگذرد و یا بگوییم چقدر زود گذشت اما زمان دوباره به طرف ما نخواهد دید، به نظرم هیچ کسی شاید نباشد که دوباره آغوش مادر و زمان طفلی اش را نخواهد ویا افسوسی از گذشت زمانش را نداشته باشد ویا اینکه یک زمان مشخصش را طلب نکند، به نظر شما آیا خواهد توانست؟ میدانم که جواب همۀ شما منفی و یا نی است پس چرا غفلت؟

اما حسرتا! که تعدادی زیاد مردم ما وقتی که کدام جایی یعنی به میله یی و یا به کدام چکری ویا به کدام بازیی میروند در آخر وقت با خوشی اظهار میدارند که خوب شد امروز خو گذشت و یا اگر این را نمیکردیم پس چی میکردیم؟ به جای اینکه از گذشت زمانشان خوش نشوند که چرا یکروز شان را عبث گذشتاندند ویا چرا ازین زمانشان بر آینده و آخرت شان چیزی نکاشته اند، اما نه، این عمل یکی از عادت و رسوم مردم ما شده که توجه به آن ندارند.

زمان را به طلا شبه ساخته اند یعنی می گویند وقت طلا ست، که در حقیقت زمان را نمیتوان به هیچ چیزی از دنیا برابر ساخت زمان است که هر چیزی را در خود دارد

یعنی زمان را یکبار از دست دادن دوباره بدست گرفتن نیست، ویا با گذشت زمان انسان بسیاری از چیزها را می توان حاصل کند ویا از دست دهد.

اما اگر انسان طلا ویا دارایی اش را از دست دهد ممکن فردا دوباره آنرا حاصل کند اما زمان را نمیتوان، در حقیقت زمان مثلی شمع است که سوخته میرود و ما هیچ خبر نیستیم که شاید شمع ما فردا خاموش شود، خوشبخت کسی است که شمعش را همیشه نگهدارد و شمع سوخته شده اش را از زیر شمع جمع کند وبه عمر شمعش بافزاید وگر نه زیر انبار از شمع سوخته غرق خواهد شد.

گذشت زمان به مثل اینست که ما روی یک رابر قرار داشته و یکی از طرف رابر را به آتش زده باشیم، آتش به سوی ما نزدیک می شود  وما  از آن به روی رابر میدویم و گریزان هستیم.

پس چرا خود را از آتش نجات ندهیم  چه آتش دنیوی و چه از آتش اخروی؟

دوستان عزیز بالای خود رحم نموده از زمان چنان استفاده کنید که روزی پشیمان نشوید و به هر کاری تان پلانی داشته باشید وتمام افکار عبثانه را از ذهن خود بیرون کنید که در حقیقت زمان گذشته به مثل یک پلک زدن است که گذشته است.

 باز خصوصا در شرایطی که امروز وطن ما دست و پا میزند، اگر سال کاری خود را که 9 ماه است به شب وروز تقسیم کنیم دیده میشود که چهارونیم ماه میماند همراه با جمعه و رخصتی ها ، پس درین 4 ماه چی خواهد شد؟ که در کشور های دیگر اینچنین نیست بلکه شب وروز ،زمستان و تابستان مصروف کار هستند، به امید اینکه درک کرده و موفق باشیم.

 

حکمت الله عزیز

 



About the author

hekmatullah

I am hekmatullah and i am from ghazni province of Afghanistan i graduated from school at 2009 and now im student of journalism at kabul universtiy

Subscribe 0
160