قناعت و تنگدستی

Posted on at




این نوع شخصیت دارای رابط ای ویژه با پول می باشد بدین معنی که فرد قادر است مطابق یک طرح و برنامه ریزی بسیار دقیق با قناعت و اقتصاد زندگی نموده و مقداری از پول خود را پس اندازکند.


این افراد ظاهرا ممکن است افراد دست و دلباز وولخرج بنظر برسند ولی اصولا آنها دارای علاقه و افری به مادیات بوده و آنچه بنظر ظاهر ولخرج است در حقیقت چیزی جز یک خرج مطابق طرح و برنامه ریزی نیست در زندگی اقتصاد از جمله زیربنا های مهم زندگی انسان ها را تشکیل میدهد و تمام ابعاد را در بر میگیرد با داشتن اقتصاد بهتر میتوانیم در هر عرصه دسترسی پیدا نمایم.



کس که ارزش بسیار زیاد برای پول قایل است و بین حرکت وی در زندگی و پول یک رابط بسیار بسیار کوتاهست (بر عکس هنرمند که رابط وی بازندگی یک رابط غیر مادیست )فردیست که از دنیای اقتصاد و تجارت سر بیرون خواهد آورد.


فردی که این گرایش در نزد وی خیلی شدید است کسی است که بعد از مدتی تبدیل به یک انسان ثروتمند می شود شدید ترین گرایش شخصیت افراد بازرگان این گرایش می باشد.


اقتصاد نظر به بعضی از علت ها که در بعضی از مسایل مهم کشور تا ثیر بسیار دارد بسیار از حوادث نامطلوب و نامیمون را در طی آن فرد قربانی می شود و صدمه می بیند اتفاقی دانسته و می پنداریم که این اتفاق و بد حادثه بوده و غافل از این حقیقت هستیم که این نیز در اثر عدم موجودیت اقتصاد می باشد و بشتر قتل خود کشی تجاوز دزدی طلاق از اثر نبود اقتصاد می باشد.



افغانستان یگان از سه کشور میباشد که فقر در آن بی اندازبه اوج خود رسید بود اما خوشبختانه در حال حاضر رو به بهبود است و توانست که در عرصه های مختلف رشد نمایدو روز به روز بهتر شد میرود و کسانی بشتر میتوانند راه بهتر را بدست بیاورند که قناعت داشت باشد تا با درآمد که دارد اکتفا نماید و اراده قوی داشت باشد اراده در حقیقت فرمانی است که از مغز صادر میگردد و خود به خود بودن فرمانی از جسم و در حقیقت از تمام ذرات وجود انسان سرچشمه میگیرد.


در هر صورت انسان مجبور این عصر به طور مداوم در حال انجام کاریست تا زمانی که وی مشغول انجام کاریست احساس آرامش می کند ولی به مجرد اینکه کاری برای انجام دادن نداشته باشد احساس تنش  بی قراری التهاب اضطراب هشیاری نسبت به عدم تداوم هستی پوچ بودن زندگی و خلا می نماید .


در حقیقت در زمان دستنگی از انسان بسیار کار های که حتا شایسته خودش هم نیست رخ میدهد و شخص مذکور همه به چنین کار ها را دوست ندارد و کسان استن که موقع را دید از چنین اشخاص آسیب میرسانند اما در حقیقت انسان کوشش نماید که طعمه دست دیگران نگردد.



و در هر زما ن از شخصیت خود را حفظ نماید که این چنین اشخاص همه در زندگی میتواند سر فراز زندگی نماید


و در هرحال همیشه کوشش نماید که میانه روی را پیش خود سازید تا همیشه بصورت بهتر و مرفوع زندگی داشت باشید زیرا اسراف بزرگترین گناه میباشد و همچنان کسانی استن که بسیار حرص و خود خوا میباشد لهذا میتوان این چنین اشخاص در زندگی همه خوار و ذلیل شوند زیرا در خود همه توجه ندارند.


پس همیشه کوشش نمایم که در زندگی راه بهتر را که خوشی همگان در آن دخیل باشد انتخاب نمایم تا همیشه سر فراز و با عز ت درجامعه نمایان گردید.


قسمیکه حافظ میفرماید!


جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی


غیار  بنشان  تا نظر  توانی  کرد


نویسنده عبدالقهار کبیری



About the author

160