معجزه، لبخند است

Posted on at


"معجزه را تعریف کنید" و "معجزه هر کدام از پیامبران زیر را نام ببرید". سالها توی مدرسه به این سوالها جواب دادیم. "معجزه به عملی گفته می شود که پیامبران برای اثبات نبوت خود انجام می دهند و دیگران از انجام آن عاجزند". گلستان شدنِ آتش بر ابراهیم، اژدها شدن عصای موسی، زنده کردن مردگان توسط عیسی و...


چقدر بی جنجال قبولشان می کردم؛ بی هیچ سوالی. آنقدر بدیهی بودند که جایی برای سوال نمی گذاشت. حالا سالها از آن روزها می گذرد. دیگر آنقدرها بدیهی به نظر نمی آیند. آنقدرها ملموس و قابل باور. 


هر چه بزرگتر می شوم؛ اینها برایم مات تر می شوند. کمرنگ تر. نمی شود هم گفت بهشان بی اعتقاد شده ام ولی دیگر مثل آن روزها نمی توانم باورشان کنم؛ با سادگی خاص آن روزها. نمی دانم مشکل از من است یا از معجزه ها.


تعریف معجزه، هنوز هم برایم همان است. کاری که دیگران از انجام آن عاجزند. فقط جنسشان فرق کرده است. این روزها منتظر معجزه های پیچیده نیستم. دنبال "خرق عادت" های ساده تری می گردم. ساده ترهایی که شاید خیلی سخت تر باشند.


معجزه یک ساعت اضافه کاری پدریست که ناگهان تبدیل به یک اسباب بازی کوچک می شود توی دستهای کودکش. معجزه این روزها لبخند است. لبخند محو یک مسافر وقتی اتوبوس ترمز می گیرد و رویش می افتی، به جای گفتن "هی خانم، خودتو نگهدار".


حالا آنقدر جلوه های ویژه توی فیلم ها دیده ام که اگر یکیشان را توی خیابان ببینم، باور نمی کنم. لبخند را بیشتر باور می کنم. خیلی ساده باور می کنم مثل همان روزهای قدیم.


معجزه، لبخند است و هر کسی می تواند پیامبری باشد. معجزه لبخند یک رهگذر است بین یک عالمه چهره های عبوس و گرفته وقتی ناگهان چشمتان به هم می افتد.


باید رسالتم را به جا آورم حالا که همه به انتظار معجزه اند. باید معجزه ام را به آدمها هدیه دهم.




About the author

zahra-rezaie

زهرا یک آدم معمولی. بیست و اندی سال. کامپیوتر خوانده ام. اهل نوشتن نیستم. اما اینجا وسوسه ام کرد برای نوشتن...

Subscribe 0
160