دارم تلو تلو
ثانیه هایت را میپایم
بارانی ات را به اغوش مترسک هدیه میدهی
سردردهایت را برای مرغ همسایه
مرواریدهایت را
روی لثه پیر مرد کهنه فروش
رژهایت را
سیاه میکشی
اریب روی عکس قاب شده بالای تخت
یک نفره به خود میپیچی
یک نفره به خود چنگ می زنی
یک نفر
نیست که تو را
یک نفر
مرا
پاک کند از این دفترچه تلفن
زندگی صفر درجه
کاوه ایریک