امتحان کابوسی ترسناک!

Posted on at


باز هم بعد از سپری کردن یک سال تحصیلی نوبت امتحانات پایانی رسید!


و باز هم استرس و نگرانی... راستش رو بگم از امتحان زیاد خوشم نمیاد و همیشه وقتی امتحانا شروع میشه حالم گرفته ست. واسه من امتحان مثل لولو خور خوره ای میمونه که هر لحظه رسیدنش نزدیک تر میشه من ترس و استرسم بیشتر میشه...



آره امتحان خوبه، که آدم امتحان بده بفهمه که چقدر تونسته از درسها برداشت خوب بکنه و خودش رو بسنجه که چقدر درس یاد گرفته و هم چنان ثمره ی تلاش هاشو به دست بیاره... بله امتحان خوبه ولی واسه کسی که از امتحان خوشش نمیاد نه!!! نمیدونم چرا ولی هیچوقت از رسیدن وقت امتحانا خوشحال نشدم ...درس رو دوست دارم.. آموختن و چیزهای جدید یاد گرفتن رو هم دوست دارم ولی امتحان و ارزیابی رو نه!!!


به یاد دارم که تو دوران مکتب هم از امتحان هراس داشتم. بذار اعتراف کنم که تو مکتب اکثر اوقات وقتی که استادامون میخواستن شاگردا رو ارزیابی کنن من تلاش برای گریز و فرار از ارزیابی رو داشتم.. یادش بخیر!



روزای خوبی بود با تمام تنبلی ها و درس نخوندن ها و بازی گوشی هامون روزای خیلی خوب و به یاد ماندنی داشتیم. یادش بخیر.... هر بار نشستن سر کلاس امتحانا منو به یاد دوران مکتب و روزای قشنگ با دوستان و هم کلاسی های خوبم میندازه... چه دوستای خوبی داشتم چقدر با هم صمیمی بودیم و چقدر هوای همدیگر رو داشتیم در هر شرایطی..و یاد اون روزایی که تو صنف سر درس خوابمون میبرد... یاد اون تقلب ها سر امتحان و شوخی هامون بخیر... چه روزای خوبی بود... دوران مکتب تمام شد و از مکتب فارغ شدیم .. هر کدام مون به دنبال سرنوشت خودمون رفتیم... یکی ازدواج کرد ... یکی کار پیدا کرد... یکی خونه نشین شد و یکی رفت دانشگاه و منم تو انستیتوت رشته کامپیوتر ساینس قبول شدم و ادامه تحصیل دادم و الانم دارم بلاگ می نویسم!


از موضوع امتحان به کجا رسیدم به خاطرات دوران مکتب....



خب داشتم از امتحانا میگفتم..بله امتحان کابوسی ست ترسناک و وحشتناک برای شاگردان و محصلین که خواب راحت شبانه رو زهرمار آدم میکنه و از نگرانی خوردو خوراکشم یادش میره...واقعا امتحان چی داره که اکثریت ازش میترسن؟! وگرنه چیز عجیبی هم نیست ها فقط یه ورقه ای هست که توش چندتا سوال هست و باید به سوال ها پاسخ بدی ولی پیدا کردن جواب واسه همین چندتا سوال حال آدم رو خیلی میگیره...


بگذریم این امتحانا و تست ها مثه همیشه میگذره مثل تمام اتفاقات و تک تک روزای زندگی که تا حال گذشتن و میگذره.... امیدوارم این امتحانام و همچنان دوره دفاع و مونوگرافم بخیر و خوبی همراه با یاری خدای مهربونم سپری بشه و شما هم برای موفقیتم دعا کنین.


 


زهــــرا ابـراهیــــمی



About the author

zahra-ibrahimi

she is Zahra Ibrahimi. she is 19 years old. she is graduated from school in 2011.and now she is studding computer science in AIT institute and also she is working in Film Annex as a blogger.

Subscribe 0
160