من همانند اشکی هستم که برای از دست رفتن عزیزان چکیده ام و من همچون خاری هستم که در زیر سایه گل جای گرفته ام با یاد رنگ و بوی تو ای بهار زیبای عشق مانند گل بنفشه سربه گریبا گرفته ام. مانند خاک در عشق تو و در هوای دیدن تو از پا افتاده ام و مانند اشک در پشت سر تو با سرعت جاری شده ام من زیبایی جوانی را در تمام عمر خود ندیده ام بلکه از دیگران سخن جوانی را شنیده ام از جام تندرستی و راحتی شراب خالص ننوشیده ام و از شاخه های آرزو های جوانی گل عیش و خوشی نچیده ام روزگار موی سپید را راحت و مجانی به من نداد این موی سپید را به قیمت از دست دادن جوانی خریده ام
ای سرو که وجود خودرا به تعلقات وابسته کرده ای به آزاده گی خود ناز نکن من آزاده هستم چون از تمام دنیا و رابطه های آن دل بریده ام پس باید تا جوان هستیم عبادت خداوند(ج) را هر گز فراموش نکنیم و در پیری هم همچنان. قدر جوانی ات را بدان ای عزیز