دیوار رنگی

Posted on at


جاده های بی ربط ،خیابان های فرعی،انسانهای غلط همه و همه در یک دنیا کنار هم زندگی میکنیم. ولی هست خیابانهای موازی ،انسانهای خوب ولی هر چه در کنار این ها به آنها فکر میکنی در میان تردید و دو روی قرار میگیری. نمیدانی به کدام راه روانند. شاید به گفته یکی از دوستام که میگه اگه با یکی که تازه به دوران رسیده تازه آشنا شدی خیلی مواظب باش شاید این آدم ها مثل دیواری باشند که تازه رنگ شدن ولی تو ای گیرو دار دنیا چطور میتونی کسی رو پیدا کنی که رنگ اش از قدیم باشه شاید روی دیوار او لکه های باشه که هیچ وقت ما نتوانیم پاک اش کنیم.  دیوار های رنگ شده تازه را خودمان رنگ اش کردیم. شاید رنگی سیمانی که داریم را هیچ کس دوست ندارد و اگر رنگ اش کنیم شاید علاقه مندان زیادی را به طرف خودمان جلب کنیم ولی این علاقه مندان یا کسایی که برای دیوار تازه رنگ شده به تو میپیوند روزی شاید از سیاهی دیوار تو بگریزند و دلشان را بزنیم. پس چطور میتوان کسی را پیدا کرد که عاشق رنگ سیمانی تو باشد. میدانید مثبت دوست دارم فکر کنم ولی به چه عنوان میشود مثبت فکر کرد.کسانی که در کنار من هستن هر کسی به عنوانی مشکل دارد و به سختی امورات را میچرخاند کسی از لحاظ مالی مشکلی ندارد ولی از عاطفی مانند یک باتلاق هست.



دیوارهای رنگ شده، آدمهای عوض شده، نقاب های روی صورت، شغل های بی ربط همه و همه در کنار هم، فقط دارند تحمل میکنن زندگی این روزهای هر کسی فقط در یک جمله تمام میشود شکر ،شکر ی که شاید هر آن دوست دارد از زندگی ببرد، تحمل کردن کسایی که شاید در هر یک دقیقه یک سال تمام شود باعث عذاب میشود افکار منفی من شاید از جامعه من است. به قول یک دوست خیابانهای افغانستان ناهموار است مثل خود انسان های ما نمیدانم چطور میشود این راه کج را صاف کرد ولی هرچه در این روزها هست تحمل شاید تحمل برای زندگی ، زندگی برای زنده بودن رسیدن به یک لذت خاص ولی وقتی به آن لذت میرسی یا سن ات از آن لذت گذشته یا آنقدر سختی دیده ای که دیگر تحملی نیست



دوست ندارم همیشه منفی بنویسم ولی هیچ نکته مثبتی نمیبینم شاید من همان کوری باشم که همه دنیا تاریک میبیند تاریک به معنایک ظلم و یا شاید تاریک به نقطه ای منفی . در  این همه انسان های کنارم ولی وقتی به یک جایی میروم خبری از جنس لطیف نیست چرا به کدام دلیل به این دلیل که زن هست ولی هستن زنانی که به از مرد هست در دل مثل ذغال است هر بادی داغ تر اش میکند. 




About the author

160