خاستگار خارجی ؟

Posted on at


وقت بعضی از والدین همین که مشنوند که بچه در خارج زندگی میکند. بسیار زود برای خاستگار ها جواب مثبت میدهد این بارو اول نیست که با این موضوع بر میخوریم شاید صدا ها داستا باشد در این باره  اما چرا ؟


 


آرای بی مسولیتی بعضی از والدین باعث میشود که زندگی دختران با سواد و تحصیل کرده خود را برای کسانی میداند که هرگز ان را ندیده اند. خاستگار از خارج میاید دختر زیبای که تحصیلات خود را نیز به پایان رسانیده است پسر که در خارج زندگی میکند و هرگز دختر پسر را ندیده است فامیلش وی را به آن میداهد .


 


دختر بی چاره بسیار زاری میکند برای والدین خود که باید من پسر را بیبین اما والدین آن به دختر این حق را نمیداهند و نامزادی این فامیل که در خارج هستند پدر مادر دختر قبول میکند و دختر را برای آنها میدهند. بعداز چند مدتی عروسی بر پا میشود اما بدون داماد یعنی داماد در عروسی نمیاید و در پلوی عروس برادر خورد داماد استاده میشود . خوب عروسی این دختر با کسی که هرگز آن را ندیده است انجام میابد.


 


دختر به آرزو اینکه ازدواج کرده اماده میشود و فرادی عروسی خود روانی سویدان می شود. وقت در دوبی  میرسند برای دختر گفته میشود که بعداز چند ساعتی حرکت میکنیم به طرف سویدن دختر از خود خبر ندارد که آن را بالای عرب ها به فروش رسانیده است وقت دو مرد عرب بطرف این دختر میاید وبرایش میگوید که خودت همرای ما بیایی این دختر تحجب میکند . ومگوید شما کی هستید مردی عربی برایش میگوید که ما برای دو ماه خودت را خریدیم . دختر به گریه میشود و دیگر چهاره ندارد .


 


پدر و مادر دختر بسیار خوش هستند که دختر شان در خارج بسیار به خوشی زندگی میکند . اما از این خبر ندارد که با دختر شان چی اتفاق افتاده است بعدا  از مدتی میخواهند که برای دختر خود زنگ بزنند اما تلفون رخ نمیشود . میروند نزد آن فامیل که برای خوستگاری امده بودند . وقت در انجا  میروند میبیند که آن فامیل در انجا نیستند. از همسایه های آن  فامیل پرسان میکنند همسایه ها برای شان میگوید این خانه را به کرایه گرفته بودند اما کوشش پدر مادر دختر جای را نمی گیرد . بعداز 3 ماه که قرار داد پایان میابد دختر دوباره افغانستان میاید و پیش پدر مادر خود. آیا فامیلها این را میداند وقت خوستگار را مبینیند که از خارج امده است بدون پرسان جویان دختر خود را به دست ظلم و ستم می سپارند .


 


من با خود میگویم چرا همیشه دختر های افغان قربانی خواسته های فامیلهای خود میشوند و چرا برای آنها وقت داده نمیشود تا تصمیم زندگی خود را بیگیرند ..... من بجز گریه دیگر کار انجام داده نمتوانم


نوسنده : روینا کبیری   



About the author

160