من از چادری نفرت دارم

Posted on at


من به حیث یک زن از چادری نفرت دارم . چونکه خاطره های بسیار تلخ از چادری دارم در زمان طالبان من 12 ساله بودم . ما در پاکستان زندگی میکردیم برای ما خبر رسید که کاکایت فوت کرده است. وقت این خبر را شنیدیم بسیار به اجله به افغانستان امدیم . مادرم و خواهر کلانم چادری به سر کرده بودند در زمان طالبان هیچ خانم بدون چادری گشت گذار کرده نمتوانستند. اگر خانمی بدون چادری در بازار دیده میشد از طرف طالبان مورد لت کوب قرار می گرفت.

 

در حالی که همرای وی شوهر یا کدام محرم شریعی اش میبود . در برابر آن ظالمان چیزی گفته نمتوانست و به مثل زهر تحمل می کرد و از او کار ساخته نبود. چونکه از طالبان حراس داشتند و برای مردان افغان شرم آور بود . از همین خاطر پدرم از من خواست که چادر به سر کنم . من برای پدرم  گفتم پدر من 12 سال عمر دارم ؟ پدرم در جواب من گفت دخترم دیگر چاره نیست باید چادری سر کنی . من چادری را به سر کردم .

 

وقت من چادری را به سر کردم بسیار مشکل بود که من راه را بیبینم دو سه بار من بروی خوردم بسیار افگار شده بودم . و طالبان بد دعا میکردم و با خود میگفتم که این چی ظلم است که بالای خانمها میکنند . و تا انوزهم چادری به حیس یک رسم رواج افغانی بالای خانم ها تحمویل میشود. این مفکوره از زمان حکومت طالبان پا بر جا است و بعداز کشت زیاد از حکومت طالبان بازهم چادر بالای خانمها از طرف  بعضی از مردان بصورت اجباری تطبیق می شود .

 

من احجاب را میپذیرم و در اسلام احجاب روا است اما چادری  یک قفس است نه احجاب اسلامی  شاید با من بسیاری از خانمها موفق باشد من بار ها از خود سوال میکنم که تا کی زنان افغان این ظلم را قبول کنند

چراغ ظلم ظالم تا دم صحر نمی سوزد .. اگرسوزد شبی و سوزد سب دیگر نمی سوزد

نویسنده منیره هاشمی 



About the author

160