زندانی نفس سرکش و بیرحم زمانیم

Posted on at


دنیا و جهان امروز با اندیشه ئی مادیت ما را به زنجیر آرزوهایی هوسناک و بی باک بسته است، تار های عنکبوتی غریزه های بی پایان و نا پیدا و آلوده با منفعت جویی، پول پرستی، آسایش هایی کاذب و شکار وسوسه های پایان ناپذیر گذر زمان شده ایم خواهشات نفسانی، شادی های زود گذر، شکوه و جلال قدرت، کاخ ها وتالار ها، زر و زیورات، دالرها، هم چشمی ها و رقابت های منفی ما را به غلامی گرفته و چون اژدهایی بر روح و تن ما حلقه زده و آتش سوزان شعله هایش ما را میسوزاند و جان بی حس و مدهوش ما را فرو می برد و آرزو های پلید نفس عماره برادری، صممیت، معنویت و انسانیت را در گورستان بی نام و نشان بی وجدانی ها، با قتل، غارت، چپاول، تجاوز و فساد دفن می کند و خاک و سنگ ریزه های بد روزگاری و حقارت را بر آن می پاشد



 


و در محیط آلوده با گرد و غبار درد های بی پایان حقیر و ناتوان شده ایم. دیوها، ددها، دست در دست ابلیس نفس داده و با خواهشات بی پایان نیرنگ و فریب در همه ابعاد روزمرگی های ما بارش را سنگین و سنگین تر می نماید کاروان سالارها راه را گم کرده اند و اسیر جلوه های سراب ها شده اند هر روز نغمه و ساز و نوای جدیدی از دل وسرناها غلغله ها و غوغا ها بر پا می کنند در مانده ایم به نواهای که میشنویم چگونه برقصیم



اعتقاد، اعتماد و باور ها به پشت کوه قاف فراری و پنهان شده اند،حیران، سرگردان و پریشان در مرداب خود ساخته خویش و در سراب های رنگارنگ روزگار فرو می رویم برندهء در پندار های پوچ، بازنده در زنده گی و شرمنده گذر زمان شده ایم


برادر و خواهر عزیز یاری کنید و راه و چاره ئی در پیش بگذارید سپاس گذارم



160