تباه ام کرد

Posted on at


دوستان عزیز این مطلب را دقیق بخوانید و نظر تان را شریک سازید




عجب سرنوشت دارم شاید امروز نبودنم برایم بهتر باشد اما بودنم برای فامیلم ، هر شخصی امد بر  دروازه سرنوشتم یک قفل محکم زد و رفت کسی پیدا نشد تا حق انسان بودنش را برایم نشان دهد بعضی اوقات فکر میکنم که انسان در این جا وجود ندارد و یا شاید انسانیت مرده است



امروز میخواهم به درگاه تو شکوه کنم و بگویم که ایا از قصه خلقت پیشیمان نشدی ایا از انسان امروز خسته نشدی ایا امروز میتوانی با سخن محکم ات بگویی که بنده ی زیبای دارم. ایا این قدر حق دارم که جواب این سوالات را برایم بدهی، یا تو هم داری خدایت را در رخ ام میکشی و میگویی التماس کن ، حد ات را بشناس  خوب بگو شاید حق با تو باشد اما ایا میدانی که بنده توتباه شد تباه


تا حال تباهی را حس کردی ، نه....!! نکردی چون در مقابلت قدرتی وجود ندارد که تو را تباه کند پس مرا درک کرده نمیتوانی و اگر درک هم کنی شاید به مشکل، درست است که تو خدا هستی و قدرت تو فوق قدرت ها است . اما چرا


آنانی که لاف وفا میزند امروز برایم آینه ی کدورت شدند، آنانی که برایش صفای اشک را ریختم مرا در قهر زمین فرو بردن برای کسانی که دست دادم تا از زمین بلند شان کنم دستم را گرفتن و مرا به زمین انداختند اما خود شان بلند شدند


این است سرنوشت که ما را وادار به اطاعت کردی، چی زشت این کار ،اگر روزی کسی در مقابلت برخیزد و از تو انتقاد کند، بعد میگویی که این بنده کافر شد مرا منکر شد جایش جهنم بادا



وقتی جهنم را ساختی پس فکر هم کردی که سرنوشت بعضی ها را برای سوختن در جهنم بنویسی تا جهنمت بیکار نماند تا قدرت زیر سوال نرود


اگر تو خدایی پس بد را هم بخواه و سخن اش را بشنو خواهان خوب که این بنده هایت است . پس تو با خدایی ات بدی را محو کن 


امروز تو باید به خدایی ات بنازی چون تو خدایی، چی خدایی ، یتیمی را سرگردان به لقمه ی نانی کنی. بعد بگویی این هم از حکمت ام


مفسد را از دنیا  فراوان دهی بعد بگویی این هم از نعمت ام


خدایا تو خود میدانی که مقصر کی است تو خود میدانی که در وحشت سرای دنیا انسان شدن ، انسان بودن و انسان ماندن به چی حد دشوار است


 


 



About the author

160