چی موضوع های تازه ای در مورد اپ شاه وجود دارد؟ زمان الهام گیری

Posted on at

This post is also available in:

در جریان پنجاه و چهار سال زندگی خود, درسهای زیادی از زندگی گرفتم که بشترشان مربوط به دهه پنجم زندگی من میشود. این درسها در مورد رویاها, کارها و تجربه های زندگی من اند. تا هنوز شش کارتونی با برنامه (Lil D.K)  ایجاد کردم برای یادآوری آموخته های خود. 

 

 

اینها مرا به یاد رویاهای واقعی من می اندازند که شبیه رویاهای آمریکایی نیستند یا شبیه چیزهای اند که در هالیود اتفاق می افتد. رویای واقعی من این بود که یک کارتون ساز شوم. این رویای من از زمان کودکیست که با کارتون های صبحانه روزهای شنبه در دهه های شصت تا هشتاد بزرگ شده ام. در جریان سالها, وظیفه های دیگری نیز داشته ام مانند آموزگار جانشین و آشپز بیمارستان نظامی, تا بتوانم هزینه های خود را بپردازم, اما در این جریان هیچگاه کارتونی سازی مرا رها نکرد. حالا با دسترسی به انترنت و فناوری, رویاهای خود را تعقیب میکنم. 

 

 

در پیگری یکی از رویاهای خود اشتباهاتی نیز داشتم. در گذشته یک کارتون ساز موفق باید کارتون های خنده آوری میساخت, در یک کارگاه بزرگ کارتونی سازی مانند هنا باربرا(Hanna-Barbera)  کار میکرد و یا یک مجموعه نقاشی های داستانی خود را به چندین روزنامه میفروخت. در زمان جوانی همه این راها را تجربه کردم, چون اینها تنها راهای موجود بودند. امروز با وجود انترنت و تارنماهای مانند فلم انکس بدون ضرورت به این راها میتوانم کارتون بسازم و به نمایش بگذارم. این کار درست من است. 

 

 

بعضی وقت ها در مورد آنچه که دوست داریم و آنچه که میخواهیم انجام دهیم بسیار صحبت میکنیم. این به ما احساس موفقیت میدهد, بویژه زمانیکه مردم اهداف بزرگ ما را شادباش میگویند. چالش در این است که احساسات میتوانند ما را از گام برداشتن بسوی رویاهای مان بازدارند. سخنور با انگیزه ایرک توماس(Eric Thomas)  که از بی خانمانی به یک تجارت با انگیزه و موفق رسید, این پیشنهاد مفید را میدهد: حرف نزن! یک بار بگو, بعد وارد عمل شو. این درسیست که تاهنوز آموخته ام. 

 

 

همه, بویژه کودکان دوست دارند که به آینده نگاه کنند. زمانیکه بزرگ شدم, نخستین وظیفه خود را گرفتم, ازدواج کردم, صاحب کودک شدم  و غیره. مردم بسیار جذب واژه "زمان" میگردند, طوریکه حال و تمام خوبی هایش را فراموش میکنند. از کارتونسازی بسیار پول بدست نمی آورم. در یک خانه یک خوابه زندگی میکنم. کیبل ندارم و پوشاک خود را از فروشگاهای ارزان قیمت خریدار میکنم. اما من یک خانواده بسیار دوست داشتنی ای دارم با یک دستگاه دیجیتالی برگردان در تلویزیون قدیمی خود و یک اپارتمانی که فقط کافی است پاک باشد تا از آن لذت ببرم. همه اینها را حالا بدست آورده ام. 

 

 

این به پیام قبلی من برمیگردد. چیزهای تحسین برانگیز زیادی دارم که دوستهای من را نیز شامل میشود. دوستان هم کلیسایی من در نخستین همایش خدا در شیکاگوی شرقی, همکارهای خلاق من در نگارستان پاول هنری(Paul Henry) , همسایه های من در بخش سی (C) اپارتمان من . همه موفق باشند. 

 

 

این بزرگترین واقعیت من است. پیگیری رویاهای کارتونی سازی من برایم همه چیز اند, و من در این راستا به سختی کار میکنم, تمرین میکنم و بر آن پیروز میگردم. دانستن اینکه هنر یک کار و بار است, باید برای خود و کارهای خود بازار یابی کنم, این وظیفه را انجام دهم, ترسهای بزرگ شکست, پیروزی و قبول نشدن توسط همه را بپذیرم. این یک مبارزه است که هر روزه به آن میپردازم و بیشتر وقت ها پیروز میشوم. من پیروزم.



About the author

ahmadshafi

Ahmad Shafi Raouf was born in 1990 in Herat province of Afghanistan, graduated from high school in 2008. Then started BBA in 2009 in Ishraq university of Herat city, Afghanistan. He is studying now in seventh semester as a senior, and is planning to get his masters degree. He started…

Subscribe 0
160