مقاله دوستی شادی بخش زندگی انسانها دارای دو بخش است است که شما بخش نخست آنرا میخوانیم و بزودی بخش دوم آنرا نیز شاهد خواهید بود.
دوستی یک موضوع همه گیر است که همه به نوعی با آن سر و کار دارند و با آن آشنا اند. دوستی را میتوان یکی از مهمترین اتفاق های زندگی انسانها دانست که در آن تاثیرگذار و تاثیرپذیر واقع میشوند. این دوستی ها میتوانند در زندگی و شخصیت انسانها اثر نیک بگذارند و یا مخرب واقع گردند, بنابراین هدف باید در دوستی مشخص باشد تا منظور از ارتباط خود را بدانیم که چرا میخواهیم با این فرد و یا افراد ارتباط برقرار کنیم. در روابط دوستی باید از خود یک سری پرسش های را مطرح کنیم که آیا او شایسته دوستی من است؟ آیا این ارتباط ما مناسب است؟ آیا ما میتوانیم دوستهای خوبی برای هم باشیم؟ آیا زمینه های لازم دوستی را داریم؟ آیا این دوستی دوام خواهد کرد؟ آیا این دوستی ما پایه و اساس لازم را دارد؟ آیا این دوستی را میتوان رابطه نیک دانست؟ آیا این رابطه دوستی رابطه مستحکم است؟ ...
پاسخ دادن به این پرسشها و دانستن هدف سبب میگردد که ما سطح و دوره ارتباطی خود را بیابیم و یک رابطه مناسب آن شرایط داشته باشیم. در روابط دوستی بسیار مهم است که درک و اعتماد متقابل وجود داشته باشد تا بعضی شرایط ویژه سبب مخدوش شدن چهره این دوستی نگردد. ما همه انسانیم و انسانها هر یک شرایط و ویژگی های خود را دارند. بنا آنها میتوانند اخلاق و کرداد متفاوت از هم را داشته باشند و بر اساس آنها به گزینش دوست بپردازند. بنابر این نباید از همه انسانها یک تقاضا را داشت و یا اینکه همه باید مطابق با خواست ما گام بردارند و شرایط ما را بپذیرند.
در دوستی فقط معیار باید همان دوستی باشد و بس. دوستی هایکه بخاطر چیزی غیر این است نمیتوانند دوام بیاورند. آنها به همان دلیلی که ایجاد شده اند, به همان دلیل از بین میروند. باید طوری رابطه برقرار کرد که احساس سوء استفاده در بین نیاید. ممکن است گاهی اشتباهای از طرف دوستها سر بزند, بنا باید آنرا فقط به حساب اشتباهاتی شان گذاشت و به یک روش دوستانه تلاش در حل آن کرد, نه اینکه رفتار ما در یک رابطه دوستانه غیردوستانه و کینه جویانه باشد. چنین رابطه های هرگز نمیتوانند دوام بیاورند.
در رابطه دوستی باید همیشه باهم دوست بود, چی در حضور, چی در عدم حضور. این حالت سبب استحکام رابطه دوستی میگردد و حضور دوست همیشه پابرجاه است. انسانها همه مثل هم نمی اندیشند, اخلاق یکسانی ندارند, رفتار یکسانی ندارد و البته ممکن است که گاهی نیز اشتباه کنند. باید به صورت دوستانه ای کمک کرد تا اشتباه دوست خود را برطرف کرد, نه اینکه از آن دستمایه ای برای تحقیر و یا بدگویی او ساخت. این شایسته یک رابطه دوستی نیست. و اعتماد بین افراد شامل در یک رابطه را زیر پرسش میبرد که بصورت جدی باید از آن دوری شود. ما با همه انسانها میتوانیم که دوست باشیم, اما در سطح های متفاوت. باید به دنبال نکته های توافق و اشتراک بود, بر آنها تاکید کرد و آنها را دستمایه دوستی خود قرار داد. هر روز بر ازدیاد آنها تلاش کرد و کوشید تا نکته های مشترک را بیش از پیش نیرومند ساخت تا به تبع آن رابطه دوستی نیز استوارتر و مستحکم تر گردد. البته نمیتوان از اختلاف ها نیز چشم پوشی کرد. وجودشان در هر رابطه ای محسوس است ولی باید آنها را به حساب متفاوت بودن دیدگاهای در بعضی موارد گذاشت و این یک امر معمول است.
دیدگاهای تعدادی از شاعران, اندیشمندان و صاحبان اندیشه در مورد دوستی را در زیر آورده ام:
«آری آغاز دوست داشتن است// گرچه پایان راه ناپیداست// من به پایان دگر نیندیشم// که همین دوست داشتن زیباست»
«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»
«آنان که دوستی و محبت را بهزندگی خود راه نمیدهند،بهآن ماند که طلوع خورشید را مانع شوند.»
«آنچه مردم، دوستی میخوانند چیزی غیر از نفع شخصی نیست، دوستی خودپرستی انسان است که میخواهد از دیگران به عنوان دوستی متمتع گردد.»
«آن کس که در هرجا دوستانی دارد، همه جا را دوستداشتنی مییابد.»
«از محبت، نار نوری میشود// وز محبت، دیو حوری میشود»
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است// از یار ناز خوشتر و از من نیازها»
«اغلب، دوستان ما از خطرناکترین دشمنان هستند.»
دوستهای عزیز برای دریافت مقاله های بعدی من لطف کرده به صفحه من در تارنمای فلم انکس عضو شوید تا موضوع های تازه را دریافت کنید.