دراجتماع چی باید کرد؟

Posted on at


اجتماع که از جامعه سرچمه میگیرد متشکل از انسان ها میباشد که در اجتماع میتوانیم به اشکال گونا گون کار های پسندیده را انجام دهیم و اجتماع از همگان است و نخستین راه برای باز یابی اطرافیان و شناخت بهتر انسان از اجتماع آغاز میگردد و همین اجتماع است که را انسان بعد از شناخت طبیعت به آن آشنایی پیدا کرد و اولین شخصیکه اجتماع تشکیل داد زن بود.



زمانیکه انسان تولد گردید شب و زمانیکه روز شد و آفتناب طلوع کرد ترس و وهم در وجودش نمایان گردید و بعد توانست با زن یکجا شود و این یکجا شد باعث بوجود آوردن خانواد گردید و چندین خانواد یک جامعه را مه در آن ارتبط به گون هایود به و جود آمد در همین جاه است که انسان به شناخت اجتماع آغاز کرد.


و موارد گونا گون که در اجتماع رخ داد عبارت بود از این که در   کارهای مختلف  تقسیم و تبادل یا داد ستود آغاز گردید و کارهای خارج از منزل برای مرد ها سپرد و کار های داخل منزل برای خانم ها تعلق گرفت و همین گون زمان در گذر بود و هر شخص به کار های خود مصروف میبود اما با ازدیاد انسان در روی زمین سطح زمین برای بود باش زیق گردید و انسان برای پیدا نمودن سرپنا به هر مکان مهاجرت کرد و باز هم مشکلاتی را در پی داشت



این مشکلات که عبارت بود از نبود مواد غذای و نبود ضروریات اولیه بشر که باعث بودجود آمدن هرج و مرج گردید.


و در این جاه جامعه های که همیشه در هر کار زحمت را متقبل میشدن توانستن اجتماع درستی را بوجود بیاورند اما بشتر کشورهای در این جاه نقصان را متحمل میشوند که کدام اقدام در پیش رفت خود سعی و تلاش نکردن پس وظیفه هر شخص در مقابل خودش و وطن این اشت که همیشه خواستار کامیابی باشد نه اینکه در هر زمان کارهای غیر مترقبه را انجام دهد.



به طور مثال کشور های غرب  که همیشه کار های پر رنج را انجام میدهند در سدد این است تا جامعه شان بسیار مترقی باشد چون آن کشورها به بسیار زحمت توانستد که چیز را بدست بیاورند در هر صورت این کار ها همیشه در پی داشت که تا مردم این سر زمین کار خوب را انجام دهند.


به هر صورت جوانان بزرگ که در همه موارد پیش قدم میباشد بخصوص در کار های اجتماعی سهیم باشند و از راه علم دانش به کشور خود کار های بهتر را انجام بدهند و به خصوص کشور ستم دیده ما را که در دو دهه جنگ خسارات مالی و جانی را متحمل شده است و در نو سازی و آبادی این کشور و اجتماع خویش سهیم باشند


نویسنده عبدالقهار کبیری


 



About the author

160