آه...
واژه ای با دو حرف
آه...
فریاد یک قلب...
آه...
جرقه ای بر کاه دان غرور و حسادت
آه... آتشی بر دل
از جنس مظلومیت
آه آتشیست سرد اما سوزاننده
آه مظلوم... می سوزاند
می رنجاند... و نابود می کند هستی را
آه برمی آید از دل
می نشیند بر تقدیر
و میخرامد بر هستی
نابود می کند
شکست می دهد
و چون سیمرغ می سوزد و می زاید و می زداید
آه از این آه
که تنها اسلحه زنی درد دیده و غمگین است
آه از این آه
که بازیچه مردی دردمند و ستمدیده است
آه
...
آهای مغرور
آهای متکبر
آهای نامرد
بترس از من.... نه... از من نه...
از آهی که تو را به آستانه نیستی می کشاند
بترس از آه
آه