فراق یار

Posted on at


دیگر در تنگنای حوصله آتش گرفته ام ، چندی است دیگر هوای سرودن  را ندارم .



و چو شمع ذره ذره به پایان رسیده ام ،  در فراق توتنها نشسته ام و در انتظار گرفتن دست تو  آتش گرفته ام .


 


مدت هاست دیگر از تب  همیشه بودن بریده ام و از خودم تا به جنون بیابان رسیده ام .


هر شب همانند شمع به انتهای خودم میرسم و انگار همرای من شکوه تیشه فرهاد مرده است .


در فراسوی راه من آواز لحظه هاست و در شکست نگاه من پژواک سایه هاست



از صورت  من یک ترسی به دل  من نشسته است ، مثل عبور یک شبح از پشت یک پنجره ،


انگار احساس میکنم عمر عشق به پایان رسیده است ، دیگر بهار بدون تو بوی طراوت نمیدهد ، دیگر بدون تو  لبم به سوی تـــــــــــــــــــــــــــبسم گشاده نمیشود .


بازآ............................................................................



بازآ که باز مردمک چشم من از درد هجر  تو در موج خیز اشک به مثل کشتی شناور است ،


بازآ که از دوری و فراق تو دامنم از خون دیده گانم همانند دریای گوهر است .


بازآ که دیگر سایه دیوار انتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــظار از تابش خورشید محشر هم سوزنده تر شده .



ای رفته از میان یاران " امید "  بازآ که دلم هنوز به یاد تو دلبر است .


در طلوع صبح مهربخش ، از مشرق امید بازآ  و جلوه نمای .


 


نویسنده :اسراء امید



About the author

asra-omid

Asra Omid is an Afghan girl, she was born in April 28 , 1994 in Herat,Afghanistan .she finished school two years ago in 2011 from Mahjoba Heravi high school . she is a member of the National unity tribes assembly of Afghanistan ,and she is a blog writer at film…

Subscribe 0
160