خداحافظ خزان...

Posted on at


 


آهای....!!!!


آهای تویی که به من احساس را آموختی....


به تو فکر کردن برایم یک دنیا آرامش بود....


تورا دیدن.....


بهانه ی برای نفس کشیدن دوباره بود....


با تو بودن.....


زنده گی را طراوت میبخشد



رنگ فصل تو.....


رنگ عشق و احساس است.....


بوی تو....


بوی صمیمیت را به یاد می آورد....


قدم زدن در کوچه های پاییزی.....


با بارانی که میبارد....


هوای دل را عاشقانه می سازد....


حتی اگر عاشق هم نباشی....


مرا ببخش....


که سمبول احساس,صمیمیت,تازگی و عشق را....


زیر پا های خود له میکنم



چه بیوفا بودی....


چه بی ترحم....


مرا.....


تنها میگذاری....


مرا به دست زمستان....


فصل پر از تنهایی....


می سپاری....


همه میگویند....


خزان فصل جدایی ها و رنگ غم است....


اما....


برای من تو....


فصل احساس,عشق و صمیمیت هستی



من تو را دوست دارم....


و باید مثل عاشقان چشم به انتظار عشقم باشم....


تا سال دیگر....


تا خزان دیگر....


منتظرت میمانم....


خداحافظ خزان سال 1392...


خداحافظ....


 


نویسنده:اسما ابراهیمی



About the author

Asma_Ebrahimi

I am goolkepr of Esteqlal team I am a student of 11 classI am 16 years old

Subscribe 0
160