بهار

Posted on at


                                           بهار

امروز روز بازی  زندگی و دین است ***   روز فخر و مستی آیین است

گل ز گلستان آواز خواند برما  ***  که روز رقص گلستان زمین است

سربازان آسمان ره و سوی آینه تو  ***  روز مشک فشان شدن و مزین است

خورشید تلالوی دوباره کند بر بوستان ما  ***  که برخیزند زین خواب که روز فروردین است

خود حاکم خویش نباشیم در بندگی  ***  گوش بندگی نشوند که ای این، اين چنین است

می بریم ز یاد، كيست این بنیاد  ***  که برای جان ما یک جان گزین است

رویش جان در دست و سوی هدف  ***  یک نظر دارد و آن نظر میان نظر ها واپسین است  

 

 



About the author

hasseb

i like poems

Subscribe 0
160