محبت کیمیای سعادت است

. قلب من همیشه تشنه محبت بوده ودر جستجوی این همیشه راه زندگی خود را گم کرده ام

پیوسته در بیابانها سرگردان بوده ام.

رنج وسختی کشیده ام تا مظهر محبت ودوستی شده ام

 

عشق وعلاقه در قلب من رخنه پیدا کرده وچهره ام را بخون کشیده واین رنگ را که نشانه عشق است به من بخشیده محبت وزیبای مرا دو چند کرده

. ودر ردیف یکی از زیبا ترین شاهکار های طبعیت جا گرفته ام همه مرا عزیز میدارند پیوسته در دست این آن میگردم .

وازاین جا بجاشدن مهر محبت تولید میکنم

 

 

. مرا برای اثبات عشق بدلدار خویشتن تقدیم کنید مرا مظهر عشق و دوستی بدانید هرگز ناپاکی وزشتی در خاطر من رخنه نمی کند وبدیها وکینا ام تبدیل به مهر و صفا مینماید وقلبم را سر چشمه تمام خوبیها نموده ام.

. وازین سر چشمه بدل انسانها راه پیدا میکنم آنها را به یگدیگر پیوند میدهم

و بین آنها رشته محکم عشق و علاقه را جاوندانی می سازم چندانکه مرا سمبل مهخر محبت می شناسند ودر مراحل مختلف زندگی از این شهرت من بهره کامل میبرند