جفایی یار

Posted on at


 باز پیمان شکستی و یار تنهای من


فراموشم کردی وای مونس دنیای من


طوفان تازه زندگی آورده ای بر زندگی من


کجا روی  ای  طوفان صحرای  من


گرده گل دامانت فشاند ای جای دیگر


این رسم یاری نبود ای یار والای  من


رخت سفر زکنار بسته و ندای خدا حافظی


چرا تو روی ای نگار روز زیبای من



درین خاک قریب سوی چه روی دل


تنهایم گذاشتند در شب سیاهی من


مرا به بوی گل سرخت مشعوف کردی


دیگر نغمه مخوان ای دنیا دیروز و فردای من


ریشه چشم و آینه ادب ز من برکندی


باز دگر باره گویم که بیا روز زیبای من




About the author

hasseb

i like poems

Subscribe 0
160