چه زیباست طفولیت ؟

Posted on at




ای کاش میشد انسان هنگامی که بزرگ میشود بازهم نگاه گذری به کودکی اش داشته باشد. اگر متوجه شده باشید انسان ها در طفولیتن بیشتر پاک اند سرشار از احساسات گرم میباشند. در واقع دراین عرصه اذهان به درک بعض موارد راحتتر میباشد.


اطفال بهترین اخلاق را دارند اما بشرط اینکه به طبع دل وخوی شان  هر کار انجام پذیرد. پاکترین اوقات زنده گی دوران ناز طفولیت است دور از دغدغه وخالص در خواسته های طفل است. دراین عرصه زنده گی اگر عاقلانه سنجیده شود پاکترین قلب ودل صاحبان اطفال اند


.


فقط  تاحجال کسی را که میتوانیم بگوییم کینه به دل نیستند بخل دایمی ندارند اطفال اندبه این اگر تداحال به این توجه کرده باشید  مثلا:هنگامی که چیزی را که طفل میخواهد اگربرایش داده شود بسیار خوشحال میشود اما اگر بریش چون وچرا گفته شد یا داده نشد با ریختن چند قطره اشک دلخور میشود اما................دقیقا این حالت برایش به مدت بسیار کم ومحدود است پس فراموش میکند اما این عمل شان هم ناز واحساس اطفال است وهم اینکه نشان میدهد.طفال مطلب آشنا استند اما نخیر در واقع همان احساس اطفال است


.


ایام طفولیت بسیار شیرین وبیادماندنی است آن هم وقتی مه انسان بزرگ شود حتا اگر یکبارهم شده در طفلی خود نظر اندازد . مثلا راه ساده اینست وقتی طفلی را در شوخی میبیند سری عصبانی میشود لازم است فقط یکبار بیاندیشد که من هم طفلی بودم این است که یک درک در وجود ما پیدا میشود . من این را وقتی احساس کردم وبعد از فکربسیار به آن پی بردم هنگامی که برادر کوچکم بسیار شوخی میکرد  وعصبانیت من را برانگیخت .چقد جالب است


در آن شب من بسیار ناراحت بودم واز چند طرف گرفته ودلخور


برادر خوردم کعه دقیقا چهار سال سن دارد بسییار شوخی میکرد . سروصدا را در خانه بسیار بلند کرده بود.


(یکی از خصلت هاب اطفال اینست وقتی برایشان گفته شود همین کار را نکن آنم ها بیشتر همان کار را هردم انجام میدهند اما اگر برایشان گفته شود همین کار رابکن باز آن را انجام نمیدهند)وهمین خصلت را برادر من هم  دارد .. در همان اثنا هرچه برایش گفتم شوخی نکن اما او درمقابلم شوخی اش را شدید کرد. این طرف دوید آن طرف دوید  وگفت :خوبه خوبه



بعدسرم را ماندم دورباره سروصدای خود را بلند کرد باز یرم رابلند کردم گفتم جان خواهر پس آرامتر بازی کن این بار هم گفت باشه خوب ....اما به مجرد ماندن سرم به بالشت چیغ خوده را بلند تر کرد وصدامیزد . منم از سرجام برخیستم دو سیلی محکم برایش زدم واورا سرزنش هم کردم .


او طفلک شروع به گریه کردمن کرد ومنم سرم را دوباره ماندم خوابم برد . اما بعد از چند لحظه که از خواب خیستم .به اولین نگاه به طرف نگاه کرد .وگفت :ده ده جو چابی میخوری ؟


یک دفuه یادم آمد که چند لحظه پیش اورازدم هماتن لحظه در خود شکستم سراپاذوب شدم    وخاستم برادرم را به بغل کنم


.


وازش پرسیدم من ترا زدم؟گفت ها بزردی اما خیره یادم رفته . بیا چای بخور ...........................ا


ازهمان دقایق فهمیدم که طفولیت جزپاکی دل،صفا،مروت عاری از کینه ومملو از محبت است . اماتاحال غیر از اطفال انسان های خالصی را ندیدم


.


به امید اینکه همیشه قلوب مان طفل گونه پاک باشد هماننداطفال پاک وصاف ،بدون کینه بماند وخالی از دغدغه هاباشد.


تاشاهدزنده گی خوش وراحت با دوستان وعزیزان باشیم.


"امیده رحمانی "



About the author

omidarahmany

Omida is in ten class.she study in mahjuba heravi high school. she want to be an engieener in the future.

Subscribe 0
160