او قربانی خواهرش شد

Posted on at


 


او به سان مشعل فروزان بود، ولی اشتباه خواهرش بزودی او را خاموش ساخت و فروزانی را از وی  ربود


قدسیت و پاکی او به سان مروارید سپید و پاک بود او همیشه به زندگی خود و شوهر خود می اندیشید میرویس نیز فروزان را عاشقانه دوست داشت و او را یگانه مونس زندگی خود میدانست


فروزان خواهری داشت بنام وجیهه ،وجیهه سرخوش و سرشوخ بود و زندگی را بسان دستمال فکر می کرد فروزان بارها وجیهه را متوجه اشتباهات اش می ساخت ،ولی وجیهه چندان توجهی بدان نداشت او بل هوس و خوش گذران بود


 


دیری نگذشته بود که طوفانی مهیب بسوی وجیهه شتافت و اورا با خود  ربود  تمام خوشی های زندگی را برای همیش از او گرفت .پسری بنام شاهزاده او را بی عفت ساخت وجیهه که خود را بی پناه می دید هر بار به خواست شاهزاده تن می داد تا مگر با او ازدواج کند 


شاهزاده او را سه بار به سقط نامشروع مجبور ساخت وجیهه وقتی خود را تنها احساس کرد به خواهر پناه برد و مشکل خود را در میان گذاشت فروزان که هیچگاه به میرویس دروغ نگفته بود و به پیوند مقدس ازدواج باور داشت صادقانه مشکل خواهرش را با شوهر در میان گذاشت تا مگر راه حل دریابد  



میرویس که سخت دلبسته فروزان بود و زندگی خوشی داشتند با شنیدن این قضیه تکان خورد واین تکان به سان سونامی خاموشی بود که همه جا را ویران کرد 


میرویس تحمل بی عزتی را در خود ندید داشتن رابطه را با چنین خانواده به خود عار دانست و در همان لحظه تصمیم گرفت تا رشته زندگی را با فروزان بگسلاند  او تصمیم اش را به فروزان اعلام نمود و او را به خانه پدرش فرستاد


فردای آن روز هردو راهی دادگاه شدند و رسما طلاق فروزان را به وی سپرد 


فروزان برای همیش خاموش شد 


او که قربانی خواهرش شد هنوز هم چیزی به زبان نمی آورد و پنهانی در گوشه و بیشه اشک میریزد




About the author

160